قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نداى هر روزه خدا با بنى آدم


يك گفتگوى عجيبى پروردگار بزرگ عالم با ما دارد. چه گفتگوى پرسوز و جگرسوزى است:

« يابن آدم! فى كل يوم يأتى رزقك و انت تحزن و ينقُص من عمرك و أنت لا تحزن »

مردم! هر روز دارى به طرف تمام شدن عمر مى روى، اما توجه ندارى، دو سال، ده سال، بيست سال گذشت.

هر روز دارم صبحانه و ناهار و شام تو را مى دهم، ولى از من تشكر نمى كنى. خوابى، غافلى، نمى دانى كه هر يك لقمه اى كه سر اين سفره مى آورم، چند ميليارد چرخ را گردانده ام تا اين يك لقمه را براى تو فراهم كردم.

« لابقليل تقنع »

چرا به كم قناعت نمى كنى و خودت را به آب و آتش گناه و غصب و حرام مى زنى؟

« و لا بكثير تشبع »

چرا روزيت فراوان هم كه مى شود، اعلام سيرى نمى كنى و باز هم مى گويى مى خواهم؟


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه