قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ارزيابى ارزش مال با صاحب آن


مال بدون اين كه دست انسان باشد، بى رنگ است. به صورت طلا، نقره، مس، آهن، الماس، عقيق و فيروزه در معدن است. خوب است يا بد؟ رنگى ندارد. مثبت است يا منفى؟ رنگى ندارد. بايد صبر كنيم و ببينيم اين پول، اسكناس، طلا و دلار دست چه كسى مى آيد و در ملكيت چه انسانى قرار مى گيرد، حالا بايد مال را با حال و باطن آن انسان ارزيابى كرد.

حالا انسانش را ارزيابى مى كنيم؛ دارنده مال، مالش كم باشد، به اندازه بخور و نمير، متوسط باشد كه سر سال از مخارج خودش و زن و بچه اش اضافه بياورد، يا زياد باشد كه خيلى اضافه بيايد، اسلام به كميت آن كارى ندارد. اين مقدار مال هر چقدر كه هست، اگر در اختيار انسانى است كه حال او حال الهى است، يعنى جواد، سخى، كريم، مؤمن، داراى نورانيت، دلسوز مردم، داراى رأفت و رحمت است، پول وقتى در ملكيت چنين انسانى بيايد، انبيا و ائمه و خدا اين پول را سكوى پرواز انسان به ملكوت اعلى مى دانند، و اين پول اگر دست يك انسانى كه داراى حالات شيطانى است بيايد، بخيل، حريص، مغرور، خودبين و داراى احساس مالكيت مطلق و مادى گرا باشد، دره اى براى سقوط اين انسان به بدترين دركات جهنم است.

ولى خود پول كاره اى نيست؛ پول نه بهشت است و نه جهنم. نه سكوى پرواز به ملكوت است، نه دره ورود به جهنم. بايد ديد دست چه كسى است. با صاحب پول بايد پول را ارزيابى كرد، يعنى جوهر كار در ارزيابى خود آن انسان است و پول عَرَض است. انسان مى تواند پول را سكوى پرواز خودش به ملكوت قرار دهد يا پول را دره ورود به عذاب الهى قرار دهد.


منبع : پايگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه