قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مباهات خدا بر ملائكه


مى خواهد جواب آنها را هم بدهد، كل ملائكه را بسيج كرده است كه در گودال، قتلگاه را نگاه كنند. شيطان ها هم همه دور گودال را گرفته اند تا او در اين امتحان قبول نشود.

نمى دانند كه چكار مى خواهد بكند. خاك ها را جمع كرد، بهترين حال عبادت ـ حال سجده ـ آب هم كه نداشت وضو بگيرد، با خون وضو گرفت، چه آبى قيمتى تر از اين آب « يا ثار الله و ابن ثاره »(1) اى خون خدا، آب شريعه فرات مگر چقدر مى ارزد كه با آن آب وضو بگيرم؟ با خون خدا وضو مى گيرم.

خيال كردند حالا صورتش را روى خاك مى گذارد و مى گويد: اى داد و بى داد، در سن پنجاه و هفت سالگى كشته شديم، اكبر و قاسم كشته شدند، زن و بچه ام در به در مى شوند، اين چه اوضاعى است، خدا كه مى توانست ما را شاه كل دنيا كند، چرا پس اين كار را نكرد؟

فرمود:

« الهى رضا برضاك و صبرا على قضائِك »

از اين طرحى كه برايم ريخته اى چه لذتى بردم!!! اكبر و قاسم و عباسم را كجا بردى؟ پيش خودت؟ به به.

فريادم آن وقتى بايد در بيايد كه بچه ام، برادرم در آغوش فساد افتاده اند، اينجا كه جاى داد زدن نيست، اينجا جاى لذت و اوج توحيد است:

« لا معبود لى سواك »

غير از تو تكيه گاهى ندارم.

آن وقت به ملائكه رو كرد، آن وقتى كه به شما گفتم:

« إِنِّىآ أَعْلَمُ مَا لاَتَعْلَمُونَ »

چيزى كه من از بشر مى دانم و شما نمى دانيد، آن وقتى كه گفتم: مى خواهم خليفه خلق كنم، حالا گودال را نگاه كنيد.

آن روزى كه شما گفتيد: مى خواهى چه موجودى خلق كنى؟ گفتم: شما نمى دانيد.

آن روز در نظر ازلى من حسين عليه السلام بود، ده ها ميليارد نفر هم كه در اين عالم فاسد بشوند و به جهنم بروند، من خلق نكنم كه حسينم خلق نشود؟ چون عده اى مى خواهند بيايند قمارباز و عرق خور و ظالم بشوند؟ پس من دست به خلقت انسان نزنم، من برايم از كل انسان ها، همين حسينم كافى است.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه