قرآن مجيد عده اى از برگزيدگان الهى را نام برده و آنان را به عنوان معيار و ميزان و تابلوى حيات الهى معرفى مى نمايد.
[وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ* إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ* وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ] .
و بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را ياد كن كه داراى قدرت و بصيرت بودند.* ما آنان را با [صفت بسيار پرارزش ] ياد كردن سراى آخرت با اخلاصى ويژه خالص ساختيم.* به يقين آنان در پيشگاه ما از برگزيدگان و نيكان اند.
[وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ] .
وكيست كه از آيين ابراهيم روى گردان شود، جز كسى كه [خود را خوار و بى ارزش كند و] خويش را به نادانى و سبك مغزى زند؟ يقيناً ما ابراهيم را در دنيا [به امامت و رسالت ] برگزيديم و قطعاً در آخرت از شايستگان است.
[قالَ يا مُوسى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسالاتِي وَ بِكَلامِي فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ ] .
[خدا] فرمود: اى موسى! من تو را به [ابلاغ ] پيام هايم و به سخن گفتنم با تو بر همه مردم برگزيدم؛ پس آنچه را [از پيام هايم ] به تو دادم، دريافت كن، [وبه كار بند] و از سپاس گزاران باش.
[قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ ] .
[پيامبرشان ] گفت: خدا او را بر شما برگزيده و وى را در دانش و نيروى جسمى فزونى داده و خدا زمامداريش را به هر كس كه بخواهد عطا مى كند و خدا بسيار عطا كننده و داناست.
[إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ ] .
و [ياد كنيد] هنگامى كه فرشتگان گفتند: اى مريم! قطعاً خدا تو را برگزيده و [از همه آلودگى هاى ظاهرى و باطنى ] پاك ساخته و بر زنان جهانيان برترى داده است.
آرى، به فرموده حضرت صادق عليه السلام هر كس ركوع به حقيقت كند، يعنى تمام هستى و وجودش، جسم و جان و عقل و نفس و همه قوايش در ركوع و اطاعت و تسليم نسبت به حضرت حق قرار بگيرد منور بنور بهاى حق و پوشيده به كسوت برگزيدگان شود. يعنى به مزد ركوع و اطاعت و تسليمش از آثار الهيه كه عبارت از ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه و ساير حقايق دينيه و كماليه باشد بهره مند خواهد شد و به دريايى از معارف و واقعيت ها خواهد رسيد و دل و جان و قلب و عقلش مركز تجلى انوار جانان خواهد گرديد.
به قول الهى آن عاشق وارسته:
عاشقيم و رنديم و مى پرستيم |
سر خوشيم و مست از مى الستيم |
|
غير عشق يارى به كعبه دل |
هر چه بود بت بود و بت شكستيم |
|
جز كمند گيسوى آن پرى رخ |
شكر ايزد از هر كمند جستيم |
|
دل زهر چه جز عشق حق بريديم |
ديده از رخ غير يار بستيم |
|
غير عشق بازى زهر گناهى |
توبه كرده وز هر جريمه رستيم |
|
در رخ نكويان وفا نديديم |
وز همه بجز يار خود گسستيم |
|
سالكان راه حجاز وصليم |
سوى كعبه احرام عشق بستيم |
|
كس چه داند از نيك و بد الهى |
چيستيم ازوييم هر چه هستيم |
|
منبع : پایگاه عرفان