قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عشق واقعى‏


 

پاداش كسى است كه همه چيز او براى خدا است، خداوند در اين دنيا نيز به او پاداش است.

«جعلت همّه و لذّته فى ذكرى»

قطعه بعدى آن خيلى ناب است «واذا جعلت همّه و لذّته فى ذكرى» زمانى كه من دغدغه و همّ و غمّ و لذّت او را در ذكرم قرار دادم، با قرار دادن من:

«عشقنى و عشقتُه»  او با همه وجود عاشق من مى شود و من هم عاشق او مى شوم كه در اينجا بايد گفت: وقتى كه همّ و غمّ عبد و لذّت او به وسيله خود پروردگار در ذكر قرار گرفت، بايد براى عبد يك كشف قلبى نسبت به پروردگار به وجود بيايد كه در فضاى آن كشف، مايل است جمال ازلى و ابدى را تماشا نمايد كه عاشق شود.

تا انسان نبيند و زيبايى را نشان او ندهند، عاشق نمى شود، عشق براى غايب خيلى بعيد مى باشد، به نظر مى رسد؛ مانند اين است كه از غايبى مطالبى براى ما بگويند، اگر نسبت به آن غايب، عشقى حاصل شود، عشق او جزئى است.

عشقى كه پروردگار مى فرمايد: «عشقنى» اگر حاصل شود، همه وجود انسان را آب مى كند و از انسان غير از جلوه حق، چيزى باقى نمى ماند، كه از اين حالت، تعبير به «بقاء بعد الفنا» مى كنند.

انبيا و ائمه طاهرين عليهم السلام به پروردگار حال خاصى داشتند، توضيحى كه حكيم و عارف بزرگ مرحوم قمشه اى از گودال قتلگاه أبى عبدالله مى دهند، همين حقيقت را توضيح مى دهد كه اين عشق بعد از مشاهده قلبى جمال ازلى و ابدى، همه وجود آدم را ذوب مى كند و تبديل به يك موجود صد در صد الهى مى كند كه در اين حالت است كه به قول حضرت زهرا عليها السلام وقتى بلال گفت: «اشهد أن لا اله الا الله» فرمود: گوشت، پوست، رگ، پى، عصب، خون، اعضاء و جوارحم همه به وحدانيت شهادت مى دهد؛ يعنى همه حركات او توحيد محض مى شود و رهايى و آزادى براى انسان به وجود مى آيد، خدا اين حال را روزى همه ما كند كه «أحسن الحال» است.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه