قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ركوع، مظهر خشوع‏

امام صادق عليه السلام در دنباله روايت مى فرمايد:

ركوع كن اما ركوعى كه خشوع قلب و بيم و ترس بسيار از مقام حضرت رب العزه همراه آن باشد، مانند بيم و ترسى كه به مجرمى در زير شمشير سلطان دست دهد و تمام اعضا و جوارحت را با خضوع و فروتنى همراه كن و آن ها را از حركت هاى لغو باز دار، تا در حقيقت شغلى بجز ركوع براى تو نباشد و از فوائد ركوع محروم نگردى.

با صاف نگاه داشتن خود، ركوعت را كامل كن و بدان كه تو آن همت ندارى تا به خدمت او قيام كنى مگر با يارى او و از صميم دل از وسوسه ها و حيله ها و نيرنگ هاى شيطان فرار كن كه خداوند درجه بندگانش را به هر اندازه كه براى او تواضع كنند بالا مى برد و به هر مقدار كه عظمت خداوند بر عمق جانشان ريشه دواند، آنان را بر اصول تواضع و خضوع رهبرى فرمايد، از جملات عالى روايت اشارات و لطايفى استفاده مى شود:

اول آن كه: ركوع عبارت است از خشوع و اظهار ذلت و اقرار بر اين كه در قيام به خدمت حق تعالى، حق خدمت را بجاى نياورده، پس با اين هيئت پناهنده به خدا مى شود و به از دست دادن فوايدى كه خداوند به فضل خود بر ركوع كنندگان عنايت فرمايد اظهار تحسر كند.

دوم آن كه: مستحب است در ركوع پشت خود را مستوى نگه دارد و اين استوا، اشاره به آن است كه هر چند در قيام به خدمت تقصير نموده، ولى با خضوع و ذلت و بدون اعوجاج و انحراف به خداى تعالى اظهار نياز كرده، به پيشگاه حضرت او آمده.

و نيز مستحب است علاوه بر استواى ظَهر، تجنيح نيز بنمايد، يعنى آرنج ها را هم چون بال مرغ باز كند و به نشانى نفى هر قدرت و نفى اتكال و اتكا به هر نيرويى، بازوها را كه در جسم مظهر قدرت است از جسم خود جدا نگاه دارد.

سوم: انحناى ركوعى رمز انحطاط از مرتبه اى است كه بود و آن مرتبه را در حال قيام براى خود انگاشته بود و در صف قيوميت با قيوم حقيقى ولو در اسم مشاركت كرده بود، با اظهار خضوع و ذلت و خلوص اعتقاد، بر اين كه اين قيام تنها براى خدمت بارى تعالى است و در عين حال به جز با حول و قوه الهى امكان پذير نيست.

چهارم آن كه: انحناى ركوعى رمز آن است كه عابد متأله، به صميم قلب از وسوسه هاى شيطانى فرار كند؛ زيرا ممكن است در حال قيام نوعى از استقلال و مشاركت و مدخليت در امور براى خود در دلش خطور كند كه همگى از وساوس نفس و شيطان پليد است و چون از اين وسوسه ها فرار كرده و با خضوع و ذلت به درگاه خداوند پناه برد، خداى عزوجل او را در تحت صفات خود قرار مى دهد و به مقدار ذلتش مقام او را بالا مى برد كه:

مَنْ تَواضَعَ لِلّهِ رَفَعَهُ اللّهُ .

كسى كه براى خدا فروتنى كند خداوند مقامش را بالا مى برد.

از امام على عليه السلام سؤال شد، گردن كشيدن در ركوع چه معنى دارد؟ فرمود:

تأويلش آن است كه نمازگزار به زبان حال مى گويد:

خدايا! من به تو ايمان آورده ام هر چند در اين راه گردنم با شمشير زده شود «2».

انسان با توجه به اين حقايق مى فهمد كه با اين همه حقارت و ذلت و كوچكى اش، چگونه مورد لطف و احسان حضرت حق شده و چگونه عنايت حضرت او دستش را گرفته و چگونه محبت او اجازه داده كه عبد براى اظهار تواضع و ذلت به پيشگاهش براى عبادت قيام كند؟!

سحر هاتفى آمد از كوى دوست

 

مرا گفت كاى عاشق روى دوست

تويى مرغ لاهوت عرش آشيان

 

تويى بلبل باغ مينوى دوست

نشين بر سر سرو باغ بهشت

 

به ياد قد سرو دلجوى دوست

تويى يوسف مصر از اين چه برآى

 

بزن چنگ در تار گيسوى دوست

دو چشم از تماشاى عالم بپوش

 

گشا ديده بر روى نيكوى دوست

چو من گر خطاكار و زشتى مترس

 

كه لطف است و عفو و كرم خوى دوست

الهى مشو غافل از كار خويش

 

كه جان سازى آيينه روى دوست

     
 

 

 [يُحْكى أنَّ الرَّبيعَ بْنِ خُثَيمٍ كانَ يَسْهَرُ بِاللَّيلِ الْفَجْرِ فى رُكُوعٍ واحِدٍ فَإذا أصْبَحَ يَزْفِرُ وَقالَ: آه سَبَقَ الْمُخْلِصُونَ وَقُطِعَ بِنا]

نقل شده كه ربيع بن خثيم كه يكى از عباد و زهاد ثمانيه است، شب را به يك ركوع به روز مى آورد و با وجود اين فرياد مى زد و ناله مى كرد و مى گفت: دريغ كه مخلصان كار خود را پيش بردند و من هنوز در اول جاده مانده ام.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه