قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عاقبت بدگمانى به پروردگار

 

بنابراين هيچ مؤمنى نبايد نسبت به اعمالش كه عمل كامل و جامع انجام داده، نگرانى داشته باشد، و نبايد نسبت به دنيا و آخرت خود، دچار بدگمانى به پروردگار شود. من يك عمر زحمت كشيدم و پاك زيستم، اخلاق حسنه داشتم، اما فكر نمى كنم كار ما به جايى برسد كه در روز قيامت مورد لطف قرار بگيريم. اگر چنين حالى در باطن انسان قرار بگيرد، اين قدر اين حال مورد نفرت خدا است كه در روايات ما آمده است كه گاهى كار بدگمان به جايى مى رسد كه درِ نجات را به روى خود مى بندد. انسان نبايد به خداى مستجمع جميع صفات كمال، كه الله است، به خداى رحمان كه در مهربانى او بخشندگى وجود دارد و خداى رحيم كه بهشت ها ومساكن طيّبه و رضوان من الله اكبر را وعده داده، بدگمان باشد، اينجا جاى بدگمانى نيست.  بدگمان در حقيقت مى خواهد خدا را نامهربان معرفى كند. بدگمان مى خواهد خدا را يك خدايى كه بنا ندارد مزد زحمت بنده اش را بدهد معرفى كند. لذا در روايت بسيار مهم ما كه قسمتى از آن در جلد يازدهم «وسائل الشيعه» نقل شده، در قيامت دستور مى دهند كه انسان را با پرونده كامل به جهنم ببرند، به پروردگار مى گويد: من كه گناهى مرتكب نشدم، من كه همه فرمانهاى تو را اجرا كردم، من كه اهل عبادت رب و خدمت به خلق بودم، به چه علت حكم به جهنم بردن من را صادر كردى، خطاب مى رسد من باگمان خودت با تو معامله مى كنم، در دنيا به من سوء ظن داشتى، من با همان حالت با تو معامله مى كنم.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه