قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تواضع موسى بن عمران‏

 

يك مورد تواضع موسى بن عمران عليه السلام است، به نبوّت مبعوث شده است، خداوند در قرآن مى فرمايد: از ميان انسان ها او را براى صحبت مستقيم انتخاب كردم كه بين من و او واسطه اى نباشد،

«كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْلِيماً»

دانش موسى بن عمران نور، رحمت و هدايت است، اين سه كلمه درباره علم حضرت موسى عليه السلام در قرآن مجيد است. او داراى علم كثير و فراوان است، به وجود مقدّس پروردگار يك روز عرض كرد، امروز در كره زمين، عالم تر از من هم وجود دارد، خدا به او فرمود: بله.

گفت: خدايا مرا به جانب آن عالم راهنمايى كن، تا شاگردى او كنم. وقتى پروردگار به سؤال پيغمبر اولى العزم خود جواب مى دهد كه عالمتر از تو وجود دارد، نمى گويد: براى چه عالم تر از من وجود دارد، آن علم را به من مى دادى!

خداوند نشانى آن عالم را داد كه منطقه زندگى آن عالم جايى به نام «مجمع البحرين» است، نشانى آن عالم اين است، وقتى كنار آب غذا مى خوريد، ماهى پخته سفره شما در آب مى افتد و زنده مى شود، آن ماهى را دنبال كن تا به آن عالم برسى، مرده در آنجا زنده مى شود، تا اين حد عالم بركت دارد. انسانى كه قلبش مرده باشد، عقلش نيز مرده است، حيات انسان به علم، دانايى و معرفت بستگى دارد.

غروب شب احيا، علماى بزرگ منطقه شهر رى خدمت شيخ صدوق آمدند و گفتند: آقا امشب، شب قدر است، ما روحانيون خدمت شما رسيديم كه از شما بپرسيم، چه عملى براى ما بالاترين عمل است؟ ايشان فرمودند: مذاكرات علمى.

اگر جامعه فهميده باشد، شيطانى بر آن جامعه مسلط نمى شود، عدالت و قانون اجرا مى شود، دست آن جامعه به سوى غرب دراز نمى باشد، و آن جامعه براى هميشه زنده است.

ماهى در آب افتاد، معلوم شد جاى آن عالم در آنجا است، موسى عليه السلام در اولين برخورد با آن عالم گفت: مى خواهم خدمت شما باشم، عالم به موسى بن عمران عليه السلام فرمود: دانش من خيلى سنگين است، تو طاقت آن را ندارى،

«لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً»

تحمّل و طاقت دانش مرا ندارى، موسى گفت: من دوست دارم همراه تو باشم، و از دانش تو استفاده كنم. خدا در قرآن مجيد مى فرمايد: آن عالم گوشه اى از علم خود را به كار برد، موسى طاقت نياورد، گريبان او را گرفت، موسى گفت: چرا اين كار را كردى؟ عالم گفت: در اولين ارتباط، به شما گفتم «لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً» اين عمل سه مرتبه تكرار شد و هر سه بار موسى طاقت نياورد. چرا خداوند اين دانش گسترده را به ما نمى دهد؟ زيرا ظرفيت آن را نداريم. اگر اسرار بعضى از امور را به ما برسانند، كافر مى شويم و تحمل نمى كنيم، هنگامى كه آن عالم در مرتبه سوم علم خود را به اجرا در آورد، موسى عليه السلام بسيار عصبانى شد، عالم به او گفت: عصبانى نشو،

«هذا فِراقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ»

 اين نقطه، نقطه جدايى من با تو مى باشد، تو تحمل دانش من را ندارى، ما بايد خداحافظى كنيم،  كنار درياى مديترانه كه وصل به همه اقيانوس هاى جهان است، موسى عليه السلام و آن مرد عالم كنار همين درياى مديترانه براى خداحافظى مى ايستند.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه