قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نقش سه تابلو در باطن‏


نقشِ دوم: نقش روى پرده باطن، شخصيت و انسانيت انسان است. كه نقّاش در اين مرحله تابلو را جلوى شما قرار مى دهد، مى گويد: من باطنِ تو را مطابق اين نقّاشى مى خواهم، ديگر خودش نقّاشى نمى كند. صورت تو را در رحم نقاشى مى كند، چشم و ابرويتان را در پرده تكوين نقاشى مى كند، لب، دهن و بينى زيبا را نقاشى مى كند، اما نوبت نقش بر پرده تشريع كه مى رسد، يك تابلوى كامل و جامع، نقاشى مى كند و روبه روى شما مى گذارد و مى گويد: من باطن، اخلاق، حال، روش و منش شما را با اين قيافه مى خواهم. اين را در باطن خود نقاشى كن.

در اين زمينه سه تابلو كنار هم چيده شده است، اولين آنها قرآن است، درباره قرآن فقط يك كلمه بيان مى كنم:

«تعلّموا كتابَ الله فانّه أحسن الحديث» «1» «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ ءٍ خَلَقَهُ»

در پرده تكوين مى فرمايد: همه را زيبا نقاشى كرده ام، ولى به قرآن كه مى رسد مى فرمايد:

«فانّه أحسن الحديث»

اين نقّاشى زيباترين نقاشى من است، اما چشم دل بايد آن را ببيند.

اميرالمؤمنين عليه السلام در «نهج البلاغه» مى فرمايد: خدا قابل ديدن ما بندگان نيست، نمى توانيم خدا را ببينيم، ديده نمى شود، هيچ چشمى نمى تواند او را ببيند، ولى براى اينكه بتواند او را ببيند، در قرآن جلوه كرده است.

«فانّه أحسن الحديث»

قرآن يك تابلو است، اخلاق، اقتصاد، سياست، حكومت، روش و منش خودتان را با فهم اين تابلو در باطن نقاشى كنيد.

قرآن تابلوى اول است. اما تابلوى دوم، كه بايد باطن خود را از روى اين تابلو نقاشى كرد:

«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»

پيغمبر من، براى شما انسان نيكويى است كه اگر زندگى خود را از روى او، نقّاشى كنيد

«لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً»

اميد مثبت و آخرت آباد پيدا مى كنيد و ذاكر لله مى شويد.

اين يك تابلو است. وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام از اين تابلو تعريف مى كند، همه را با افعل تفضيل تعريف مى كند، مى فرمايد: در همه چيز پيغمبر صلى الله عليه و آله بهترين است.

اما تابلوى سوم، اهل بيت عليهم السلام هستند. اگر خانم ها مى خواهند بهترين زن را در اهل بيت عليهم السلام الگو بگيرند، «فاطمةُ سيدة نساء العالمين» بهترين زن در تمام زنان عالم فاطمه عليها السلام است.

وقتى پيغمبر صلى الله عليه و آله مى خواهد از على عليه السلام تعريف كند. اول از امام مجتبى عليه السلام تعريف مى كند، بعد حضرت أبى عبدالله الحسين را تعريف مى كند، دو نفر از زيباترين ها هستند، مى فرمايد:

«الحسن والحسين سيّدا شباب أهل الجنّة» همه اهل جنت شباب هستند، اين دو نفر سرور جوانان اهل بهشت هستند، سرور جوانان اهل بهشت حسن و حسين من هستند. زيباترين جاى آفرينش، زيباترين جاى عالم از نظر عنصرى بهشت است، در قيامت همه چيز زنده است،

«إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ»

بهشت به پروردگار گفت: نمى خواهى مرا آرايش كنى، بهشت كه زيباترين جاى عنصرى و فيزيكى مى باشد، گفت: نمى خواهى مرا آرايش كنى؟ خطاب رسيد همه وجود تو را به وجود حسن، حسين و فاطمه آرايش كردم،

«ألم أزيّنْكِ بالحسن والحسين»  بعد مى فرمايد:

«وأبوهما أفضل منهما»

على از اين دو بالاتر است. اين هم يك تابلو است.

پروردگار پرده شخصيت ما را نقاشى نمى كند، سه تابلو در برابر ما مى گذارد، قلم عمل و عقل به دست ما مى دهد، مى فرمايد: باطن خود را نقاشى كن.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه