قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سؤال و جواب در روز قيامت‏


عمر خود را در كجا هزينه كرده ايد؟ در آن دادگاه شما دو سه جواب منطقى مى دهيد، مى گوييد: خدايا مقدارى از آن را هزينه كسب حلال كرديم، مى گويند كارى به آن مقدار نداريم، مقدارى را در عبادت هزينه كرديم، مى گويند: اين عبادت بسيار ارزش دارد. مقدارى از عمر خود را براى اهل بيت عليهم السلام كرده ام، مى گويند: بسيار پرقيمت خرج شده است.

ديگر جوابى براى گفتن ندارم، هفتاد سال را اين گونه خرج كرده ام. قيامت پنجاه دادگاه دارد، بعد ما را براى دادگاه دوم مى برند، با اين جواب ها ما به دادگاه دوم نمى رسيم، بعد از اين دادگاه به ما چه مى گويند؟

مى گويند: قبل از بهشت پيغمبر صلى الله عليه و آله و على عليه السلام منتظر تو هستند، جام آبى از حوض كوثر براى تو آماده كرده اند. اين آب را براى چه قبل از بهشت به ما مى دهند؟ براى اينكه اگر سياهى در قلب ما باشد به وسيله اين آب از بين برود،

«نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ»

با دست على عليه السلام و پيغمبر صلى الله عليه و آله يك شربت به ما مى دهند كه دل ما هم مانند دل على، پاك شود، اما ديگران چه جوابى بايد به خدا بدهند؟ در قيامت چه كار بايد بكنند؟

در دادگاه اول مى گويند: عمر خود را در چه راهى صرف كردى؟ جاسوسى، به هم زدن زندگى، ظلم، پايمال كردن حقّ و ريختن آبروى مردم، يا مسخره كردن انبيا، مسجد، مؤمنين و عالم ربّانى، اين افراد «أَسْفَلَ سافِلِينَ» هستند. چقدر پست بودى، انبياى مرا مسخره كرده اى؟ مگر ابراهيم عليه السلام، پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله، على عليه السلام مسخره داشتند؟ چادر فاطمه زهرا را مسخره كردى؟ به همين راحتى، موها و سينه خود را ظاهر كردى، چه كسى را مسخره كردى؟ فاطمه مرا مسخره كردى؟

«يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»

زهرا و خديجه را استهزا كردى؟ يعنى آنها را با داشتن عفّت، عصمت، پاكدامنى و حجاب، نپذيرفتيد و سرمشق خود را زنان و دختران لندن و پاريس قرار داديد؟

حالا نوبت من مى باشد:

«اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»

امان روزى كه قاضيمان خدا بود

 

سر پلّ صراطم ماجرا بود

به نوبت بگذرند پير و جوانان

 

امان وقتى كه نوبت آنِ ما بود

     

اينان خود را شناختند، با شناخت خود، از انبيا نسبت به تكليف خود كسب معرفت كردند، بذر معرفت را در اين زمين، پاشيدند، بعد از پاشيدن بذر معرفت، با طاعت، عبادت، اخلاص و خدمت به خلق خدا اين بذرها را آبيارى كردند و وجودشان تبديل به سه حقيقت شد، «رَحْمَةِ اللَّهِ»، «رِضْوانَ اللَّهِ» و «جنة الله».

گروه دوم كه خود را نشناختند و عمل خوبى روى اين زمين انجام ندادند تا زمين لجنزار، متعفّن و بدبو شد، گنديدند و مردند و رفتند و تبديل به «سخط الله»، «غضب الله» و «نارُ اللَّهِ» شدند.

گر بمانديم زنده بردوزيم

 

جامه اى كز فراق چاك شده

ور بمرديم عذر ما بپذير

 

اى بسا آرزو كه خاك شده

     

چراغ بدنى مانند ما، اعلان خاموشى مى كند. كسى ماندنى نيست، به همين زودى خواهد آمد كه همه ما را در پيشگاه خدا نگاه مى دارند، شما كه خيالتان راحت است و به پرسش ها جواب داديد و عبور كرديد.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه