قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

انابه‏كنندگان، از منظر قرآن‏

 

پروردگار عالم در قرآن مجيد انابه كنندگانى را معرفى مى كند. «إِنَّ إِبْرَ هِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّ هٌ مُّنِيبٌ» «1» ابراهيم عليه السلام يكى از زيباترين قدم هاى طاعت و عبادتش كه پيوسته با اين قدم به جانب پروردگار در حركت بود، قدم اخلاقى بود. آدمى با گذشت، صبور، بردبار و بسيار آرام بود. نهايت بردبارى ابراهيم عليه السلام را كه خدا با همين كلمه «حليم» مى گويد، آنجايى است كه به او دستور داد: هاجر- اين خانم جوان- و اسماعيل عليه السلام، بچه تازه به دنيا آمده اى كه بعد از سن هشتاد سالگى به تو داديم، چون تا آن وقت براى بچه دار شدن دلت پر مى زد، ولى حالا اين بچه را به تو عنايت كرديم. ابراهيم عليه السلام هم با ديد نبوت مى داند كه اين بچه منشأ خير بسيارى در اين عالم است و از نسل اين بچه، چهارده معصوم عليهم السلام به دنيا قدم مى گذارند. علاقه ابراهيم به اسماعيل فقط علاقه پدرى نيست. بلكه به خاطر ارزش هاى وجود اسماعيل است كه قابل مقايسه با علاقه پدرى اش نبوده است.

پس خداوند به او مى فرمايد: زن و بچه را از اين شهر خوش آب و هوا، بردار و با خود ببر، تا جايى كه گفتيم تا حدود اردن آمد و از اردن وارد حجاز شد. وقتى به ميان يك دره سوزان، خشك، بى آب و علف، بى درخت و گياه كه حرارت گرماى روز تا شصت درجه به بالا است كه رسيده، فرمود: بايست.

به او فرمود: ابراهيم! اين زن و بچه را در اين دره بگذار و برگرد. چه گذشتى براى خدا كرد! و چه بردباريى نشان داد! حتى يك كلمه به پروردگار اعتراض نكرد؛ اگر اين زن و بچه در آن منطقه بودند، درختها و چشمه ها كم مى آوردند؟ از كسى حقى ضايع مى شد؟ براى چه به من گفتى كه اين زن جوان بااين اسماعيل را كه بعد از هشتاد سالگى به من دادى اينجا بگذارم و بروم؟

اما به قدرى حوصله و حلم و گذشت او بالا بود كه فقط يك جمله به پروردگار گفت:

«رَّبَّنَآ إِنّى أَسْكَنتُ مِن ذُرّيَّتِى بِوَادٍ غَيْرِ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ»

همه دلخوشى من اين است كه اين زن و بچه ام را در محلى كه مى خواهد خانه كعبه بنا شود، قرار داده ام و هر دو را به تو سپردم.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه