قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مراتب ايمان‏

 

منابع مقاله:

کتاب : عرفان اسلامى جلد دو         

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

ابوعمرو زبيرى مى گويد:

به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم: اى عالم! مرا آگاه كن كه در ميان اعمال، چه عملى از همه برتر است؟ حضرت فرمود: عملى كه خداوند هيچ عملى را جز در سايه آن نمى پذيرد.

گفتم: چيست؟ فرمود: ايمان به خدايى كه شايسته پرستشى جز او نيست، اين عمل در ميان اعمال از نظر درجه و مقام در والاترين بهره است.

گفتم: ايمان، گفتار بى كردار يا گفتار با كردار است؟ فرمود: ايمان، سراپا كردار است و گفتار و شهادت دادن به وحدانيّت حق قسمتى از آن كردار است. خداوند اين چنين مقرّر فرموده و در قرآن با دليل ثابت و به نحو واضح بيان نموده و آيات كتاب بر اين مسئله گواه و به آن دعوت كرده است.

گفتم: فدايت گردم برايم شرح بده تا بفهمم. فرمود: ايمان مراتبى دارد: ايمان تام و تمام، ايمان ناقص، ايمان در حدّ رجحان و فزاينده.

گفتم: ايمان شكل كاملى دارد و كم و بيش مى شود؟ فرمود: آرى.

گفتم: چگونه؟ فرمود: زيرا خداى تبارك و تعالى ايمان را بر همه اعضاى تن آدميزاد واجب كرده و بر آن ها پخش و تفريق نموده، يعنى: هيچ عضوى نيست مگر اين كه بر آن وظيفه ايمانى گماشته است، غير از آنچه بر عضو ديگر فرض است.

از جمله قلب است كه انسان به وسيله آن خردمندى دارد و مى فهمد و مى داند و فرمانده تن است و هيچ عضوى جز به رأى و فرمان او كار نكند.

از جمله دو چشم است كه با آن ها ببيند و دو گوش است كه با آن ها بشنود و دو دست است كه با آن ها بكوبد و دو پاست كه با آن ها راه رود و قوّه شهوت است كه با آن آميزش جنسى دارد و زبان است كه با آن سخن گويد و سر است كه روى انسان و وجهه اش در آن قرار دارد و عضوى از اين اعضا نيست جز آن كه يك وظيفه ايمانى دارد، غير آنچه عضو ديگر دارد و اين برنامه را خداى بزرگ مقرّر فرموده و قرآن به آن گويا و گواه است.

بر دل واجب است غير آنچه بر دو گوش فرض شده، بر دو گوش غير آنچه بر دو چشم و بر دو چشم جز آنچه بر زبان و بر زبان غير آنچه بر دو دست و بر دو دست جز آنچه بر دو پا و بر دو پا غير آنچه بر شهوت و بر شهوت جز آنچه بر روى.

 

ايمان قلب

امّا آنچه از ايمان بر قلب واجب است اقرار و معرفت و عهده دارى رضا و تسليم به اين كه شايسته ستايشى جز خداى يگانه نيست، خدايى كه شريك ندارد، معبود يكتاست، همسر و فرزندى نگرفته و به اين كه محمّد صلى الله عليه و آله بنده و فرستاده اوست و اقرار به هرچه از طرف خدا آمده، پيغمبر يا كتاب آسمانى. اين است ايمانى كه خدا بر دل فرض كرده و همين كردار و عمل وظيفه اوست.

و همين است تفسير قول حق در قرآن:

آن كس كه دچار دشمن شد و به زور وادار به انكار گشت ولى قلبش وابسته به ايمان بود، وظيفه قلب در وجود او انجام گرفته، امّا كسى كه دل به كفر دهد، دلش از گردونه تكليفِ مربوط به دل خارج شده «1».

و در قرآن فرموده:

دل ها به ياد خدا مطمئن و آرام گردد «2».

و فرموده:

آن ها كه به زبان خود گفتند ايمان داريم و دلشان ايمان ندارد «3».

و فرمود:

اگر آشكار كنيد آنچه در دل داريد يا نهان كنيد، خدا با آن به حساب شما مى رسد و بيامرزد هركه را خواهد و عذاب كند هركه را خواهد «4».

آرى، اى ابوعمرو! اين است آنچه خداوند بر دل واجب كرده از اقرار و معرفت و همين است عمل و كردار دل و اين است رأس ايمان.

 

ايمان زبان

و بر زبان، گفتار و اظهار از طرف دل فرض شده، يعنى پخش ايمان دل وظيفه زبان است. در قرآن فرموده:

به مردم كلام خوب بگوييد «5».

و فرموده:

بگوييد ايمان داريم به [خدا] و آنچه به ما نازل كرده و بر شما فرو فرستاده، معبود ما و شما يكى است و ما براى او مسلمانيم «6».

اين است آنچه خدا بر زبان واجب كرده است.

 

ايمان گوش

و به گوش واجب كرده كه خود را از شنيدن آنچه خداوند حرام كرده بركنار دارد و از آنچه حضرت حق حلال ندانسته روى گرداند و از توجّه به آنچه خداوند را به خشم آورد، خود را نگاه دارد.

و در اين زمينه فرموده:

با قومى كه به آيات خدا كفر ورزند و آن ها را به شوخى و مسخره گيرند ننشينيد تا در گفتگوى ديگرى وارد شوند «7».

و سپس حال فراموشى را از آن جدا كرده و فرموده:

اگر پيش آمد كه شيطان تو را به فراموشى كشيد، مبادا پس از يادآورى با ستمكاران همنشين شوى «8».

و فرموده:

مژده ده به بندگانم، آن كسانى كه مى شنوند گفتار را و بهتر آن را پيروى مى كنند، آنان كسانى هستند كه خدا آن ها را رهبرى كند و آنانند همان خردمندان «9».

و فرموده:

به تحقيق پيروز شدند مؤمنان، آن كسانى كه در نماز خشوع كنند و از لغو روى گردانند و زكات بپردازند «10».

و فرموده:

چون بيهوده شنودند از آن روگردانيدند و گفتند: كردار ما براى خودمان و كردار شما براى خودتان «11».

و فرمود:

چون گذر كنند به بيهوده، كريمانه و ارجمند گذرند «2.

اين است آنچه خدا از ايمان به گوش واجب كرده است.

 

ايمان چشم

و بر چشم واجب كرده كه آنچه حرام اعلام شده ننگرد و از آنچه روا نيست روى گردان باشد و اين كردار ايمانى چشم است.

در قرآن فرموده:

به مردان مؤمن بگو: ديده از ديدن نامحرم فروپوشند و شهوت خود را از حرام حفظ كنند و به زمان مؤمنه بگو: ديده خود را فرو خوابانند و فروج خود را حفظ كنند «13».

سپس آنچه بر دل و زبان و گوش و چشم واجب شده در آيه اى منظم كرده و فرموده:

شما پنهان نمى داريد آنچه گوش و چشم و پوستتان بر شما گواه شوند «14».

و نيز در آيه اى ديگر فرموده:

دنبال آنچه ندانى مرو؛ زيرا گوش و چشم و دل ها همه وسيله مسؤوليت اند «15».

 

ايمان دست و پا

و خداوند بر دو دست واجب كرده كه به آنچه حرام است دراز نشوند و آنچه را خدا فرمان داده اجرا كنند و بر دو دست صدقه وصله رحم و جهاد در راه خدا و وضو براى نماز را فرض نموده و فرموده:

اى كسانى كه به حق گرويديد! وقتى براى نماز برخواستيد، روى و دو دست خود را تا آرنج بشوئيد و سر خود را و دو پا را تا دو كعب مسح كنيد «16».

و فرموده:

چون به كافران برخورديد، آنان را گردن بزنيد و وقتى قدرت را از آنان سلب كرديد به بندشان اندازيد، تا از پس منّت و يا فديه آزاد گردند، تا جنگ به پايان برسد «17».

اين است آنچه خداوند از ايمان بر دست فرض كرده است.

و بر دو پا واجب كرده كه به سوى هيچ گناهى نروند و تنها قدم در راه خشنودى حق بردارند. در قرآن مجيد فرموده:

از روى ناز و تكبّر در زمين راه مرو؛ زيرا تو زمين را نشكافى و به بلندى كوه ها نرسى «18».

و فرمود:

آرام راه رو و صداى خود را فروگير؛ زيرا دلخراش ترين آوازها بانگ خران است «19».

و درباره گواهى دادن دست و پا بر خودشان و صاحبانشان كه فرمان خدا را ضايع كردند، فرمود:

امروز بر دهان ها مُهر نهيم و دست هاشان با ما سخن گويند و پاهاشان به آنچه كسب كردند، گواهى دهند «0.

و بر چهره و روى واجب كرده كه در شب و روز براى خدا سجده كند. در قرآن فرموده:

اى اهل ايمان! ركوع و سجود كرده و پروردگارتان را بپرستيد و كار خوب كنيد شايد رستگار شويد «21».

و در جاى ديگر فرموده:

به راستى مساجد از آن خداست، پس نخوانيد با خدا ديگرى را «22».

و در آنچه از نماز و وضو بر اعضا فرض كرده در آيه تحويل قبله فرموده:

خدا ايمان شما را ناديده نمى گيرد؛ چون به مردم بسيار دلنواز و مهربان است «23» كه در اين آيه شريفه مراد از ايمان، نماز است.

اى ابو عمرو! هركس با اجراى وظائف لازم هر عضو خداى را ملاقات كند، با ايمان كامل ملاقات كرده و اهل بهشت است و هركس نسبت به وظائف اعضا خيانت ورزيده و برخلاف خواسته حق عمل كرده خداى را با ايمان ناقص ملاقات كند.

 

معنى ايمان فزاينده

گفتم: من كمال و نقص ايمان را در وجود انسان يافتم، ايمان فزاينده چيست؟

فرمود: در قرآن آمده:

چون سوره اى نازل شود، برخى از آن ها گويند: اين سوره به ايمان كداميك از شما افزود، اما براى گرويدگان فزونى ايمان آيد و هم آنان دل خوش شوند. ولى كسانى كه دل بيمار دارند پليدى بر پليدى دلشان افزوده گردد «24».

و باز در قرآن فرمود:

ما داستان آنان را به راستى بر تو بسراييم، به راستى آنان جوانانى بودند كه به پروردگار خود گرويدند و ما به هدايت آنان افزوديم «25».

اى ابوعمرو! اگر همه يكسان بودند و در ايمان بيش و كمى نبود، انسان ها بر يكديگر برترى نداشتند، ولى به ايمان درست و كامل مردم به بهشت روند و به فزونى ايمان مؤمنان در درجات نزد خدا بر هم برترى دارند و به نقص ايمان تقصيركاران دچار عذاب گردند «26».

آرى، با قبول ايمان و اجراى دستورهاى الهى و عمل كردن به وظايف اعضا و جوارح، كلمه وجود انسان به صورت صحيح معنى مى شود و وجود آدمى در اين گردونه، منبع خير و بركت مى گردد.

به قول عارف بزرگ اوحدالدين كرمانى:

از چاه برآ به جاه پيوند

 

وانگاه برو به گاه پيوند

تو طوطى طوبى آشيانى

 

عيب است كه در قفس بمانى

كوثر زبراى تو نهاده

 

تو مست چنين زدرد باده

سرمايه تو ملك چه داند

 

وز پايه تو فلك چه داند

نوميد مشو كه در سرايت

 

گنجى است نهاده زير پايت

آن گنج كه داد از آن نشان رب

 

كأنّى معكم و نحن أقرب

     

گنجى نبود كز آن برنجى

 

رنجى بكش و بجوى گنجى

     

 

پی نوشت ها:

______________________________

(1)- «مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» نحل (16): 106.

(2)- «أَلَا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» رعد (13): 28.

(3)- «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِى الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ» مائده (5): 41.

(4)- «لِلّهِ مَا فِى السَّمواتِ وَمَا فِى الْأَرْضِ وَإِن تُبْدُوا مَا فِى أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَىْ ءٍ قَدِيرٌ» بقره (2): 284.

(5)- «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» بقره (2): 83.

(6)- «قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِى أُنزِلَ إِلَيْنَا وَأُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلهُنَا وَإِلهُكُمْ وَاحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» عنكبوت (29): 46.

(7)- «وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِى الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِى حَدِيثٍ غَيْرِهِ» نساء (4): 140.

(8)- «وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» انعام (6): 68.

(9)- «الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللّهُ وَأُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ» زمر (39): 18.

(10)- «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» مؤمنون (23): 1.

(11)- «وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ» قصص (28): 55.

(12)- «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً» فرقان (25): 72.

(13)- «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ* وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» نور (24): 30- 31.

(14)- «وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَن يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ» فصّلت (41): 22.

(15)- «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤادَ كُلُّ أُوْلئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا» اسراء (17): 36.

(16)- «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلوةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» مائده (5): 6.

(17)- «فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ» محمّد (47): 4.

(18)- «وَلَا تَمْشِ فى الْأَرْضِ مَرَحاً» لقمان (31): 18.

(19)- «وَاقْصِدْ فِى مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ» لقمان (31): 19.

(02)- «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» يس (36): 65.

(21)- «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» حج (22): 77.

(22)- «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ أَحَداً» جن (72): 18.

(23)- «وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِى كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَحِيمٌ» بقره (2): 143.

(24)- «وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هذِهِ إِيمَاناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ* وَأَمَّا الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ» توبه (9): 124- 125.

(25)- «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدىً» كهف (18): 13.

(26)- الكافى: 2/ 33، باب فى أن الايمان مبثوث لجوارح البدن كلها، حديث 1.

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه