قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خروج ظالم از مُلك خدا


خدا ملك را به ظالم عنايت نمى كند. اگر ظالمى هم آن ملك را با ظلم و ستم تصرّف كرد، از او لباس ملك را مى گيرد، چون شايستگى ندارد و غاصبانه به سراغ اين لباس رفته است. آبرويش را مى برم و دل ها را عليه او مى گردانم. اين مقام را كه با تقلب به خودش بسته است از او مى گيرم.

دو جمله بعد از آن همين مطلب است: «وَ تُعِزُّ مَن تَشَآءُ و تُذِلُّ مَن تَشَآءُ»  پيغمبرم را توانمند مى كنم، اما ابولهب و ابوجهل را به خاك ذلّت مى كشانم. چرا؟

چون عزّت مخصوص پيغمبرم است. اگر ابولهب و ابوجهل در مكه حكومت مى كنند، بر شهر و مردم سلطه دارند، به ناشايستگى اين سلطه را پيدا كرده اند. بايد عزيزانِ عزيز شوند، اين معنى «وَ تُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَآءُ» است.

بلافاصله بعد از آن هم مى گويد:

«بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلّ شَىْ ءٍ قَدِيرٌ»

هر چه در دست او انجام مى گيرد، خير است. حضرت سليمان عليه السلام، اميرالمؤمنين عليه السلام و ائمه عليهم السلام خير بودند، خدا به آنها حكومت، ملك، نبوت، امامت و ولايت داد. آمدند جلوى حكومت آنها را گرفتند و در ظاهر خلع سلاح شان كردند، ولى از نظر باطن كه خلع سلاح نشدند. امام، امام است. فرقى ندارد كه حكومت ظاهرى هم در دست آنها باشد، يا نه. ولايت آنها مسلم است، چه مردم رأى بدهندبه دنبال آنها بروند، چه رأى ندهند و به دنبال آنها نروند.

ملك الهى با بيعت بر كسى مسلم نمى شود. اين ملك، انتخاب شخص خداست. براى انبيا و ائمه طاهرين عليهم السلام است. مردم با امام حسين عليه السلام بيعت كنند يا نكنند، امام حسين عليه السلام ولىّ اللّه الاعظم است.

قرآن در اين زمينه مى گويد: «مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ هيچ انتخابى را در زمينه نبوت و امامت در اختيار شما قرار ندادم، فقط خدا مى داند كه: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ» «2» من به شايستگى هاى بندگانم از همه آگاه تر هستم. من مى دانم كه اين ملك را به چه كسى عنايت كنم من مى دانم كه عزّت و ذلت را به چه كسى بدهم.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه