قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تأديب پروردگار

  

منابع مقاله:

کتاب : عرفان اسلامى جلد دو         

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

سلسله مسائلى كه براى تربيت انسان از جانب حق، توسط انبياى الهى به فرزندان آدم ارائه شده، ادب يا آداب الهى است.

نبىّ بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله بهترين مترجم ادب حق است. امام چهارم از قول نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه آن حضرت مى فرمود:

أَدَّبَنى رَبّى

. پروردگارم مرا ادب فرمود.

و حضرت على عليه السلام مى گفت:

من مؤدب شده به آداب پيامبرم «1».

انسان بنا به فرموده قرآن، كلمة اللّه است كه حافظ پيوند معنوى اين كلمه با اللّه فقط ادب است.

اگر انسان به مراعات آداب الهى در همه شؤون زندگى برنخيزد، به تدريج تبديل به كلمه شيطان شده و موجودى شرير خواهد شد.

 

معناى ادب در برابر مولا

انسان، عقلًا و شرعاً مكلّف است در برابر مولاى خود و برابر با خواسته حضرتش، داراى ادب باشد و ادب انسان نسبت به مولا در اين است كه عضوى از اعضا و جارحه اى از جوارح در غير رضاى حق حركت نكند.

ادب زبان در اين است كه هميشه به ذكر خدا مشغول بوده و نسبت به برادران ايمانى جز به خير و دعا و نصيحت و وعظ باز نشود و با اهل ايمان در آنچه كه از آن كراهت دارند سخن نگويد.

زبان، مترجم قلب است و كليد خير وشر. انسان اگر طالب اصلاح قلب است، بايد به حفظ زبان و ساكت نگاه داشتنش از سخن بيهوده اقدام كند كه زبان پوشاننده كمبودهاى نادان و زينت مردم داناست.

ادبِ گوش به اين است كه از شنيدن غيبت و سخن چينى و هر كلام منكرى خوددارى كند و قدرت شنوايى خود را در ذكر خدا و وعظ و موعظه و حكمت و هر كلام مفيدى خرج نمايد.

ادبِ چشم به پوشيده شدنش از محارم و عيوب مردم و از هر منكر و قبيحى است. كسى كه لحظات ديد را مواظبت نكند، دچار حسرت هميشگى خواهد شد.

چشم بايد به آنچه كه نظر مى كند با نظر عبرت و استدلال بنگرد، تا از اين طريق به دريافت صنع حق و عظمت و جلال حضرت دوست نايل گردد.

ادبِ قلب به اين است كه از وسوسه ها و خطور مسائل بيهوده بپرهيزد و ملازم با حقايق و برنامه هاى پسنديده و احوالات محموده باشد.

بر قلب است كه در نعمت هاى حق و عجايب خلقت پروردگار تفكّر كرده و بر حضرت دوست و جميع مسلمانان حسن ظن داشته باشد و از غل و غش و حسد و خيانت و سوء اعتقاد بپرهيزد.

ادب دست با نيكى و احسان و خدمت كردن به برادران ايمانى حاصل است و بر دست است كه از كمك كردن به شعله ورتر شدن مصيبت برادران بپرهيزد.

و ادب پا به اين است كه در راه اصلاح نفس و صلاح برادران مؤمن حركت كرده و از راه رفتن به تكبّر و ناز و فخرفروشى به ديگران بركنار باشد و در راه كمك به معصيت حركت نكند «2».

جلال الدين مولوى معنوى در اين زمينه مى فرمايد:

از خدا جوييم توفيق ادب

 

بى ادب محروم ماند از فيض رب

بى ادب تنها نه خود را داشت بد

 

بلكه آتش در همه آفاق زد

ابر بر نايد پى منع زكات

 

وز زنا افتد وبا اندر جهات

هرچه بر تو آيد از ظلمات غم

 

آن ز بى باكىّ و گستاخى است هم

هركه بى باكى كند در راه دوست

 

رهزن مردان شد و نامرد اوست

از ادب پر نور گشته اين فلك

 

وز ادب معصوم و پاك آمد ملك

هركه گستاخى كند اندر طريق

 

گردد اندر وادى حيرت غريق

     

 

پی نوشت ها:

______________________________


(1)- مستدرك الوسائل: 8/ 397، باب 57، حديث 9785.

(2)- آثار درويش محمّد طبسى: 307.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه