قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اميرالمؤمنين عليه السلام و خروج صدق از حيات‏

 

و اما خروج او «وَ أَخْرِجْنِى مُخْرَجَ صِدْقٍ» از دروازه محراب به طرف آخرت حركت كرد. وقتى دور او جمع شدند، دوباره همان حادثه روز سوم ولادت او پيش آمد. فرمود: عزيزان من، به انتظار برگشتن من از اين رختخواب نباشيد. من چند لحظه قبل پيغمبر صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم. من با ورودم، چشم به پيغمبر صلى الله عليه و آله باز كردم، الآن هم در رفتنم از دنيا، چشم به پيغمبر صلى الله عليه و آله باز كردم:

ميسر نگردد به كس اين سعادت

 

به مسجد ولادت، به مسجد شهادت

 

 

 

 

***

در كعبه گشت پديد و به محراب شد شهيد

 

نازم به حسن مطلع و حسن ختام او

 

 

 

 

***

روز ازل كه عالم و آدم نبود

 

جلوه اى از روى على عليه السلام كم نبود

آدم اگر چهره نسودى به خاك

 

بر در پيرم على آدم نبود

مرغ گِل ار يافت به تن جان گرفت

 

از دم عيسى به جز از آن نبود

نخله مريم نشدى بارور

 

بر سرش ار سايه آن دم نبود

كيستى اى آن كه همه عالمى

 

گر تو نبودى همه عالم نبود

گر ننهادى تو به هستى قدم

 

هيچ نشان ز آدم و خاتم نبود

 

 

 

 

 

كعبه ز ميلاد تو اين رتبه يافت

 

ور نه بدين پاى معظم نبود

در ره دل كى بُدى اين پيچ و تاب

 

گر شكن زلف تو را خم نبود

در شب معراج كه حق با رسول

 

گفت: سخن، غير تو محرم نبود «1»

 

 

 

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه