قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نتيجه تكبر و غرور


يكى از بهترين عالمان دين ما، مرحوم حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى رحمه الله است. حضرت امام رحمه الله حالات ملكوتى و عبادتى شان را واقعاً مرهون حاج ميرزا جواد آقا هستند. امام مى فرمودند: هر كس كه به قم مى آيد، بعد از حضرت معصومه عليها السلام، قبر ايشان را زيارت كند. بعضى ها عقيده دارند كه بعد از حضرت معصومه عليها السلام پر قيمت تر از حاج ميرزا جواد آقا كسى در قم دفن نشده است.

حاج ميرزا جواد آقا مى فرمودند: يك روز در نجف، پيش استادم آمدم و به او گفتم: درس را خوب ياد نمى گيرم، مغزم هم كم ندارد، خيلى حافظه و گيرندگى من خوب است، اما اين درس هايى را كه شما مى گوييد- حكمت الهى، عرفان يا فقه- خوب ياد نمى گيرم، نشاطى هم ندارم. سر درس دوست ندارم كه گوش بدهم، كسل هستم. مشكل دارم؟ استاد فرمود: بله. گفتم: چيست؟ گفت: اهل كجا هستى؟ گفتم: تبريز. گفت: چند وقت است كه به نجف آمده اى؟ گفتم: چهار سال است.

گفت: در نجف قوم و خويش دارى؟ گفتم: بله. گفت: كيست؟ گفتم: خاله زاده ام هست. گفت: چه كار مى كند؟ گفتم: او هم طلبه است. گفت: ميانه ات با او صاف نيست؟ گفتم: نه، صاف نيست. بالاخره حسادت، غرور و كبر در قوم و خويش ها هست. گفت: مى خواهى درس متوجه شوى و قلبت را روشن كنم؟

بايد از خود بگذرى. درس كه تمام شد، زودتر مى روى و كفش پسر خاله ات را جفت مى كنى. گفتم: من؟ گفتم: بله، همه مشكل تو از همين «من» است.

اى همه مشكلات! اى «من»! كنار برو. اين من، بين تو و خدا پرده انداخته است. از اين «من»، نور رد نمى شود. همه گير ما براى همين «من» است. در «من»، آدم حسود و مغرور مى شود. وقتى كه منيّت وجود نداشته باشد، حسد و غرور جايى ندارد. اين حالات، جا مى خواهد. وقتى «من» نباشد، آدم با نور زندگى مى كند.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه