قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اهميت ارتباط عقل اول و دوم‏


 اما مساله اين است كه داشتن اين دو عقل به تنهايى كافى نيست، بلكه ارتباط اين دو با هم است كه مهم است و سبب رشد و تعالى مى شود؛ چنان كه در يوسف سبب رشد شد و در پسر حضرت نوح نشد.  تمام علم ها و حكمت ها و فلسفه ها و كتاب ها و اختراعات بشرى محصول عقل اول انسان است، اما محصول آن عقلى است كه نوعى ارتباط، ولو اندك، با عقل دوم داشته و به شكلى تحت تأثير عقل دوم بوده است. از اين رو، نمى توان پذيرفت افلاطون و ارشميدس و سقراط و ارسطو و حكماى ديگر هيچ ارتباطى با عقل دوم نداشته اند، زيرا اين افراد اهل مطالعه بوده و مسائل انبيان را خوانده يا شنيده بودند و همين آگاهى ها در رشد عقلشان اثر داشته است.

از طرفى، عقل اول نسل به نسل در سازمان آفرينش در حال رشد و ترقى است. اين رشد آن قدر ادامه مى يابد كه يك روز خودم مردم از فسادهاى ظاهرى و باطنى نفرت پيدا مى كنند و خواهان عدالت در همه جنبه هاى زندگى مى شوند. در اين زمان، پرده ها كنار مى رود و خزانه عقل 124 هزار پيامبر و دوازده امام هويدا مى شود و امام دوازدهم با دست مباركشان اشاره اى به سر مردم عالم مى كنند و عقل ها را به مرحله كمال مى رسانند.  در حقيقت، عقل محدود انسان به عقل نامحدود امام عصر پيوند مى خورد. امام باقر، عليه السلام، دراين باره مى فرمايند:

تا آن زمان، تنها الف علم پيدار شده است، ولى وقتى عقل ها به عقل او اتصال يافت از با تا ياى علم هم پديدار مى شود.

اين داستان عقل و رشد آن و اهميت عقل دوم است. اگر انسان به دنبال عقل دوم نرود، ناقص مى ماند و حتى اگر در راه هدايت يا در خانه هدايت باشد، سر از گمراهى در مى آورد و به آلودگى هاى ظاهرى و باطنى بسيارى دچار مى شود.  ما هم اگر بخواهيم مى توانيم اهل هدايت باشيم، به شرط اين كه واقعا بخواهيم و عقلمان را به كار بيندازيم و از پيامبرمان پيروى كنيم و راه را همان طور برويم كه اولياى الهى رفتند.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه