قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ياد باد آن روزگاران ...


بعد از آن، يك روز جمعه، من براى اولين بار با گروهى آشنا شدم كه حدود 20 سال از عمرم را با آن ها گذراندم. خدا رحمتشان كند! 14- 15 نفر بودند كه الان همگى از دنيا رفته اند. فقط خدا مى داند كه اين ها كه بودند و چگونه بودند. واقعا اهل نماز و ذكر و اهل اشك بودند؛ واقعا اهل شناخت حلال و حرام بودند و خيلى راحت حرام را درك مى كردند؛ واقعا اهل دعاى عرفه بودند. يادم هست روز عرفه مى رفتند در كوه ها مى نشستند و دعا مى خواندند و گريه مى كردند. زن جوان مرده را ديده ايد چطور گريه مى كند؟ (عرب به اين كار مى گويد نال ثكل). آن ها اين طور عرفه مى خواندند و گريه مى كردند و با عرفه و ندبه و ذكر و نماز بازى نمى كردند.

نكته ديگر اين كه در ميان اين جمع كسى بود كه حضور حضرات معصومين را درك مى كرد؛ يعنى گاهى همان طور كه مثل سيل اشك مى ريخت مى گفت: بوى حضرت سيد الشهداء با بوى حضرت زين العابدين، يا امام رضا، عليهم السلام، دارد مى آيد. بعد هم مى گفت به اين دليل؛ و نشانى مى داد.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه