قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چگونه فكر كنيم؟


براى فكر كردن، قبل از هرچيز بايد بدانيم كه انسان نتيجه عالم است؛ يعنى به راه خداوند، تمامى عالم در آفرينش انسان مؤثر بوده است:

«هو الذى أنزل من السماء ماء لكم منه شراب و منه شجر فيه تسيمون. ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الاعناب و من كل الثمرات إن فى ذلك لآية لقوم يتفكرون. و سخر لكم الليل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بأمره إن فى ذلك لآيات لقوم يعقلون. و ما ذرأ لكم فى الارض مختلفا ألوانه إن فى ذلك لآية لقوم يذكرون. و هو الذى سخر البحر لتأكلوا منه لحما طريا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و ترى الفلك مواخر فيه و لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون. و ألقى فى الارض رواسى أن تميد بكم و أنهارا و سبلا لعلكم تهتدون. و علامات و بالنجم هم يهتدون. أفمن يخلق كمن لا يخلق أفلا تذكرون. و إن تعدوا نعمة اللّه لا تحصوها إن اللّه لغفور رحيم».

اوست كه از آسمان آبى براى شما نزال كرد كه بخشى از آن نوشيدنى است و از بخشى از آن درخت و گياه مى رويد كه دام هايتان را در آن مى چرانيد. براى شما به وسيله آن آب، زراعت و زيتون و خرما و انگور و از همه محصولات مى روياند؛ يقينا در اين واقعيات شگفت انگيز طبيعى نشانه اى است بر توحيد و ربوبيّت و قدرت خدا براى گروهى كه مى انديشند. و شب وروز و خورشيدوماه را را نيز رام و مسخّر شما قرار داد، و ستارگان هم به فرمانش رام و مسخّر شده اند؛ قطعا در اين حقايق نشانه هايى است بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا براى گروهى كه تعقّل مى كنند. و نيز آنچه را كه در زمين به رنگ هاى گوناگون براى شما آفريد رام و مسخّرتان ساخت؛ مسلما در اين امور نشانه اى است بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا براى گروهى كه متذكّر مى شوند. و اوست كه دريا را رام و مسخّر كرد تا از آن گوشت تازه بخوريد، و زينتى را كه مى پوشيد از آن بيرون آوريد و در آن كشتى ها را مى بينى كه آب را مى شكافند تا شما را براى حمل كالا، تجارت و دادوستد جابجا كنند و براى اين كه از فضل و احسان خدا طلب كنيد و در نهايت به سپاس گزارى خدا برخيزيد. و در زمين كوه هايى استوار افكند تا شما را در حال گردش وضعى و انتقالى نلرزاند، و نهرها و راه هايى را پديد آورد تا براى رسيدن به اهداف و مقاصد خود راه يابيد. و براى اين كه در عبور از كوه ها و بيابان ها و كويرها سرگردان و گم نشويد نشانه ها قرار داد، و مردم به هنگام شب در دل بيابان ها و بر سطح درياها به وسيله ستارگان راهيابى مى كنند. بر اين اساس آيا كسى كه همه چيز مى آفريند مانند كسى است كه هيچ چيز نمى آفريند؟

پس كرنش در برابر بتان بر پايه چه دليلى است؟ آيا پند نمى گيريد؟ و اگر نعمت هاى خدا را شماره كنيد، هرگز نمى توانيد آن ها را به شمار آوريد؛ يقينا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. و خدا آنچه را پنهان مى كنيد و آنچه را آشكار مى سازيد مى داند.

همه عالم از درياها و ابرها و كوه ها گرفته تا باران و چشمه و برف و ... در خدمت ما هستند. تمام عالم با طرح و اراده خدا دست به دست هم داده اند تا ما به وجود بياييم.

يكى از مواردى كه خداوند امر به تفكر كرده تفكر در عالم هستى است. يعنى هر كسى در حدّ و ظرفيت خودش بايد فكر كند و ببيند كه آيا يكى از موجودات اين عالم براى شرّ قرار داده شده است؟ وقتى انسان به اين موضوع فكر مى كند به اين نتيجه مى رسد كه:

«و ما خلقنا السماوات و الارض و ما بينهما إلا بالحق ...».

همه موجودات عالم حق و تمام آن ها مفيد هستند.

تقريبا، امروز همه مى دانند كه پاستور ثابت كرد اگر اين موجودات غير قابل ديدن نبودند، تحولى در زندگى بشر اتفاق نمى افتاد و از جمله، هيچ انگورى سركه نمى شد و ... خود اين تحول ها لشكرى دارد كه آن ها را ايجاد مى كند.

هرچه در عالم است منبع خير است و ما محصول كل عالميم. حالا بايد در خودمان فكر كنيم و به رفتارهايمان كه چقدر خير هستيم و سعى كنيم مانند همه عالم منبع خير باشيم؛ زيرا اعضايى كه به ما داده اند براى اين نيست كه 50- 60 سال از آن ها تنها شر توليد كنيم. ما هم بايد همسو با هستى منبع توليد خير باشيم، در غير اين صورت، از كلعالم غريبه مى شويم. از خدا بيگانه مى شويم و از حقيقت خودمان بيگانه مى شويم.

چشم را دادند تا مناظر زيباى هستى را ببينيم و مانند آنان كه در هر حالى خدا را ياد مى كنند در خلقت آسمان و زمين انديشه كنيم و بگوييم:

«الذين يذكرون اللّه قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار».

چشم را دادند مطالعه كنيم و از ديدن مناظر زيباى طبيعى لذت ببريم يا نيمه شب ها از سر شوق يا خوف گريه كنيم. مگر پروردگار نفرموده آتشى را كه براى خودتان ساختيد با يك قطره اشك از اين دست خاموش مى كنم؟  اين وظيفه چشم است. چشم را به ما ندادند با آن خيانت كنيم و به صورت نامحرمان خيره شويم و لذت ببريم و گمان كنيم كسى هم نمى فهمد، زيرا:

«يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور».

او چشم هايى را كه به خيانت مى نگرد و آنچه را سينه ها پنهان مى دارند مى داند.

خداوند هم خيانت نگاه ها را مى داند و هم خيالاتى كه بعد از آن نگاه در باطن انسان مى گذرد را مى فهمد.

فكر كنيم دست را براى چه به ما دادند؟ براى دزدى و زدن انسان هاى بيگناه دادند يا براى نوشتن كتاب هاى مفيد و دستگيرى از فقرا و بچه هاى يتيم؟ مگر نه اين است كه اگر دست نوازش بر سر كودك يتيمى بكشى، هر مويى كه از زير دستت رد مى شود ثواب يك صدقه دارد و يك حسنه برايت مى نويسند؟  اين دست را دادند تا بتوانى تكبير عاشقانه اى در نماز بگويى يا به دعا بردارى كه:

«... ربنا آتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النار».

گوش را دادند تا صداى انبياء و اولياء و ائمه را بشنويم. به قرآن گوش دهيم و از صداى آبشار و چشمه و موسيقى هاى طبيعى لذت ببريم يا از آن براى آموختن علم و جستن راه هدايت استفاده كنيم:

- «... غضوا أبصارهم عما حرم اللّه عليهم، و وقفوا أسماعهم على العلم النافع لهم ...».

- «الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه أولئك الذين هداهم اللّه و أولئك هم أولوا الالباب».

وظيفه شكم اين است كه از راه خوردن توانايى اعضاء و جوارح ما را تامين كند تا آن ها بتوانند كارهاى مثبت انجام دهند. شهوت را به ما دادند كه ميل به ازدواج پيدا كنيم و از اين ازدواج آرامش بيابيم و هستى مان از تولد فرزندانمان روشن شود. مگر از همين ازدواج ها نبوده كه تمام پيامبران الهى و ائمه و اولياء به وجود آمده اند؟ همين نشان مى دهد كه شهوت جايگاه عظيمى در اين خلقت دارد كه متاسفانه به لجن و كثافت كشيده شده است.

اين راه فكر كردن است. بايد بدانيم چشم و گوش و دست و پا و شكم و شهوت و فرصت جوانى و زيبايى و ... نعمت هايى الهى و جزئى از اين عالم هستى اند كه اختيارشان در دست ماست، ولى هدف از خلق آن ها همان است كه در خلق خورشيد و ماه و آسمان و زمين موجود بوده است. براى همين نبايد آن ها را در مسير ناصحيح به كار بگيريم.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه