قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اما بعد ...


آنچه گفتيم مربوط به سالكان و حق بينان و قيام كنندگان بود. ما چه كنيم كه در راه قرار بگيريم و ازاين همه غفلت نجات پيدا كنيم؟ راه همان است كه در ابتداى مطلب آوردم و شرح آن گذشت: بايد فكر كنيم كه در اين 50- 60 سال زندگى اعضا و جوارحمان را در چه راهى و افق طلوع چه چيزى قرار دهيم و قلبمان بايد جايگاه چه چيزى باشد؟

روايت كوتاهى از وجود مبارك امام صادق، عليه السلام، نقل شده كه بسيار تكان دهنده است. از ايشان درباره عشق سوال كردند، فرمود:

«سئل عن جعفر بن محمد الصادق، عليه السلام، عن العشق، فقال: قلوب خلت من ذكر اللّه فاذاقها اللّه حب غيره».

يعنى وقتى خدا ببيند دلى از محبت و ياد او خالى است، آن را با عشق غير خودش پر مى كند. مثلا، محبت چند نامحرم را در آن قرار مى دهد.

در حقيقت، آن دل را دور مى اندازد و ديگر خريدار آن نيست. اين دل چه ارزشى دارد؟ آيا از دل گاو و شتر بدتر نيست؟

خدا نياورد آن روز را. كه دل هاى ما به جاى خدا به انواع فسادها و گناهان متمايل و به انواع معشوقه ها مشغول باشد!

الهى دلى ده كه جاى تو باشد

 

زبانى كه در آن ثناى تو باشد

الهى عطا كن به اين بنده گوشى

 

كه آن گوش پر از صداى تو باشد

الهى عطا كن مرا قلب و چشمى

 

كه بينايى اش از ضياى تو باشد

الهى چنان كن تو از فضل و رحمت

 

كه هر كار كردم براى تو باشد

الهى بده همتى آن چنانم

 

كه سعيم وصول لقاى تو باشد

الهى ندانم چه بخشى كسى را

 

كه هم عاشق و هم گداى تو باشد.

     

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه