قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سيماى خوبان در قرآن‏


قرآن كريم سرنوشت خوبان و بدان عالم را از زندگى دنيا تا قيامت بيان مى كند؛ مثلا، درباره زندگى دنيايى خوبان مى فرمايد:

«من عمل صالحا من ذكر و انثى فهو مؤمن فلنحيينه حياة طيّبة».

از مردوزن، هركس كار شايسته انجام دهد درحالى كه مؤمن است، مسلما او را به زندگى پاك و پاكيزه اى زنده مى داريم و پادششان را، بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مى داده اند، مى دهيم.

يا درباره لحظه مرگشان در آخرين آيات سوره مباركه فجر مى فرمايد:

«يا أيتها النفس المطمئنة. ارجعى إلى ربك راضية مرضية. فادخلى فى عبادى. و ادخلى جنتى».

اى جان آرام گرفته و اطمينان يافته، به سوى پروردگارت، درحالى كه از او خشنودى و او هم از تو خشنود است، بازگرد. پس در ميان بندگانم درآى. و در بهشتم وارد شو.

جالب اين است كه حتى خود ملك الموت، جبرئيل، ميكائيل، و اسرافيل نيز با چنين ندايى نمى ميرند و اين مرگ ويژه بندگان خاص خدا در اين كره خاكى است و مرگ خاصى است كه بعضى از سالكان راه خدا مى گويند در كام انسان چيزى شيرين تر از آن وجود ندارد.

عالم برزخ اينان نيز به فرمايش رسول خدا باغى از باغ هاى بهشت است:

«روضة من رياض الجنة».

قيامتشان هم آن طوركه در قرآن توصيف شده از هر جهت نيكو و پسنديده است:

«وجوه يومئذ ناعمة. لسعيها راضية. فى جنة عالية. لا تسمع فيها لاغية. فيها عين جارية. فيها سرر مرفوعة. و أكواب موضوعة. و نمارق مصفوفة. و زرابى مبثوثة».

در آن روز چهره هايى شاداب و باطراوت اند. از تلاش و كوشش خود خشنودند. در بهشتى برين اند. در آن جا سخن لغو و بيهوده نشنوند. در آن چشمه اى روان است. و در آن جا تخت هايى بلند و باارزش قرار دارد. و در كنار چشمه هايش قدح ها نهاده شده است. و ديگر از نعمت هايش بالش هايى پهلوى هم چيده براى تكيه زدن بهشتى هاست. و فرش هايى زربافت و گسترده كه روى آن مى نشينند.

امير المؤمنين درباره مرگ و زندگى پس از مرگ خوبان در خطبه متقين مى فرمايد: اگر عمق اين آيات براى كسى معلوم شود و در آن عالم بر او گشوده گردد، لحظه اى در اين دنيا نخواهد ماند:

«ولولا الاجل الذى كتب لهم لم تستقر أرواحهم فى أجسادهم طرفة عين شوقا إلى الثواب، و خوفا من العقاب».

اگر دست خدا روى روح آنان نباشد كه روحشان را در بدن نگاه دارد، به اندازه يك چشم بر هم زدن روحشان در اين قفس نمى ماند و بدن را رها مى كند و مى رود؛ زيرا در ميان اين خاك وخل و اين همه كرم كه در لجنزار دنيا مى لولند و اين همه حيوان وحشى كه به صورت آدميزاد دارند زندگى مى كنند نمى توان زندگى كرد. 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه