قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

برآيند مفهوم دو آيه‏


خداوند در آيه پيش فرمود:

«نساؤكم حرث لكم».

زنان شما كشتزار شما هستند.

يعنى انسان بايد مواظب باشد و دقت كند كه چه زمينى را براى پرورش اولاد خود انتخاب مى كند؛ بايد مطمئن باشد كه همسرش انسان پاكى است كه اهل ايمان و عفت و پاكدامنى است. چنين زمينى است كه «باذن ربه» فرزندانى پاك به وجود مى آورد.

نكته ديگر موجود در آيه اين است كه قرآن مى فرمايد «باذن ربه»، نه «باذن اللّه». دليل اين كه از اسامى شريف پروردگار تنها كلمه «ربّ» در اين آيه انتخاب شده اين است كه رب به معناى مالك و پرورش دهنده است؛ به معناى رشددهنده و مالكى است كه با فرهنگ كامل و جامع رشد و نمو مى دهد و تربيت مى كند:

«و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه و الذى خبث لا يخرج إلا نكدا».

به عكس، اگر اين كشتزار خبيث يا بى دين و مشرك باشد، اگر اين كشتزار ناصالح باشد، اگر اين كشتزار بى عفت و بى عصمت باشد، اگر اين كشتزار بى حجاب و بد حجاب باشد، و به قول آيه سوره احزاب گرفتار تبرّج جاهليت باشد، [8] جز گياهى بى ريشه و به درد نخور و تلخ و بى خاصيت از اين كشتزار بيرون نمى آيد. آنچه هم كه از آن بيرون مى آيد بر باد است، بر فناست و لب مرز نابودى قرار دارد. او نيز بمانند ريشه اش كه همان زمين خبيث است به خباثت ميل مى كند و به طرف خباثت حركت مى كند.

عاقلان عالم اين معنا را درك كرده بودند و مى دانستند كه خداوند متعال زن را كشتزار مى داند و آن را شوره زار نمى پسندد. خداوند نمى خواهد اين كشتزار بسان كوير خالى از ايمان و عواطف و مهرورزى و خالى از اخلاق و عمل صالح باشد. اين است كه عاقلان عالم براى ازدواج به خداى خود متوسل مى شدند و حالت دعا به خود مى گرفتند؛ زيرا آن را مساله مهمى مى دانستند. حق هم داشتند، چون ازدواج مسأله اى است كه اگر خداى نكرده به انحراف بيانجامد، ديگر جاى جبران ندارد. اگر انسان خانه اى بسازد و يك گوشه آن خراب از آب در آيد، ضررى را تحمل مى كند تا آن را اصلاح كند و با صرف مقدارى پول از معمار مى خواهد كه اشكال به وجود آمده را رفع كند؛ يا اگر پول آدم را دزد ببرد، بالاخره روزى اين ضرر جبران مى شود؛ اما اگر آدم از سر شهوت همسرى انتخاب كندكه به قول قرآن سرزمين خبيثى است و بعد از آن زن صاحب چندين اولاد بشود و بچه ها به سبب زندگى در كنار چنين مادرى بى دين رشد كنند و حاضر به ديندار شدن هم نباشند، ديگر نه ضرر اين زن قابل جبران است و نه ضرر آن بچه ها.

چنين ضررى تا قيامت هم قابل جبران نيست. اصولا، خيلى چيزها در اين عالم قابل جبران نيست كه اگر انسان از آن ها پشيمان هم بشود نمى تواند ضررشان را جبران و ناراحتى حاصل از اين پشيمانى سخت را درمان كند؛ مانند درد بى درمان خواهد شد كه روى قلب آدم مى ماند و نمى توان براى درمان آن كارى انجام داد.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه