در كتاب هاى مهّم اسلامى نقل مى كنند كه پيامبر بزرگ اسلام در يكى از سخنرانى هاى خود در مجالس مكه، در ضمن بياناتى چنين فرموده: «انِّى قَدْ جِئْتُكُمْ بِخَيْرِ الدُّنيَا وَ الْاخِرَهِ» : من از طرف پروردگار عالم مأموريت دارم كه دو برنامه را به شما ارايه دهم. يك برنامه آن، عبارت است از آباد كردن دنياى شما. در اين حيات دنيا، آدمى چيزى را احتياج ندارد، مگر اين كه آيين الهى به روش رسيدن به آن از طريق سالم و صحيح دستور داده است، برنامه دوم هم عبارت از آباد كردن آخرت شما است. براى حيات بعد از حيات دنيا، آنچه انسان به آن محتاج خواهد بود، آيين الهى، راه فراهم آوردن آن را به او نشان داده است.
براى شناخت فرهنگ اسلام، بهترين راه، مراجعه كردن به صد و چهارده سوره قرآن كريم است كه در درجه اول، نشان دهنده قواعد عالى فرهنگ الهى براى سازمان دادن زندگى بنى آدم است، و راه ديگر هم مراجعه كردن به محتويات افكار پيغمبر اسلام صلّى الله عليه و آله و سلّم و ائمه طاهرين عليهم السلام است كه خوشبختانه در اين چهارده قرن، دانشمندان بزرگ اسلامى، با زحمات زيادى كه متحمّل شده اند، توانسته اند محتويات افكار نبى اكرم صلّى الله عليه و آله و سلّم و ائمه طاهرين عليهم السلام را مكتوب كنند تا بنى آدم بتواند در هر زمانى از برنامه هاى تربيت شدگان مكتب پروردگار استفاده كند و بهره مند شود.
در روايتى از نبى بزرگ، پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم، نقل شده كه فرمود: در روز قيامت هفت طايفه به خاطر صحيح بودن زندگى خود در دنيا، در سايه رحمت پروردگار هستند، در روزى كه سايه اى به جز عنايت او پيدا نمى شود: پيشواى عادل، جوانى كه در عبادت خداوند بزرگ شود، كسى كه با دست راست صدقه دهد و آن را از دست چپش پنهان كند، كسى كه در خلوت به ياد خدا باشد و از چشمانش اشك سرازير گردد، مردى كه با برادر دينى خود ملاقات كند و بگويد: من تو را به خاطر خدا دوست دارم، مردى كه از مسجد بيرون رود و در نيّت او اين باشد كه دوباره برگردد، و مردى كه زن زيبايى او را به سوى خود بخواند و او بگويد: من از پروردگار جهانيان مى ترسم.
اين افراد نمونه هايى از اهل نجاتند كه توانسته اند در تجارتخانه دنيا تلاش سودآورى داشته باشند. البته، فهم اين كه اهل نجات چه كسانى هستند، تنها با راهنمايى پيامبران و اوصياى الهى مقدور است، كسانى كه خداوند آن ها را نجات بخش بشر قرار داده است.
منبع : پایگاه عرفان