قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نظر اسلام در خواب ديدن‏

 

قبل از بيان ادام ماجراى آن دو پستچى، براى اين كه خواب در آن نقش محورى دارد و بر معتبر دانستن خواب استوار است، بهتر است كه نظر اسلام را درباره خواب بيان كنم. بعد ادام ماجرا بيان نمايم.

قرآن مجيد خواب ديدن را رد نكرده است. طبق آيات قرآن و از نظر بيداران اسلامى، خواب بر هفت قسم تقسيم شده است. كسانى كه مى خواهند درباره اين هفت قسم خواب مطالعه كنند، مى توانند دو جلد كتاب حكمت الهى عام و خاص را مطالعه نمايند. اين كتاب هر چند كه اين هفت خواب را خيلى شرح نداده، ولى تقسيم بندى جالب و مطابق با حقيقتى دارد. به طور كلى، قرآن منكر خواب ديدن نيست؛ قرآن خواب دو مأمور دربار عزيز مصر را امضا كرده است؛ يكى از آن ها خواب ديده بود كه ظرف نانى روى سرش است و كلاغ ها دارند آن نان را مى برند. حضرت يوسف عليه السلام در تعبير خواب او گفت: تو را مى كشند. يكى از آن ها هم خواب ديده بود كه در دربار عزيز كار مى كند. يوسف عليه السلام در تعبير خوابش گفت: تو تبرئه مى شوى و آزاد مى گردى ، و همين طورى هم خواب آن ها به واقعيت پيوست. اين دو نفر وقتى خواب ديدند، قرآن مى گويد: خوابشان راست بود. هر چند آن ها آدم هاى خوبى نبودند؛ بلكه حتى مى شود گفت، آن ها آدم هاى بى دينى بودند. البته، خود عزيز مصر كه رهبر و سلطان مصر بود، در زمانى كه يوسف عليه السلام در زندان بود، آدم بى دين، كافر و پليدى بود. در عين حال، قرآن مى گويد، او خواب ديد و خوابش را هم امضا مى كند. يوسف عليه السلام هم خوابش را تعبير كرد و همانى شد كه عزيز مصر، آن كافر لامذهب، در خواب ديده بود.  اين حداقل مسأله است كه انسان هاى بد هم ممكن است خواب خوب ببينند، چه برسد به نيكان عالم. ابراهيم عليه السلام خواب ديد و قرآن كريم آن را امضا مى كند؛ رهبر عالى قدر اسلام صلّى الله عليه و آله و سلّم خواب ديد و قرآن آن را تعبير و امضا مى كند. آيه شصتم سوره اسراء: ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتى أَرَيْناكَ إِلَّا فِتْنَهً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَهَ الْمَلْعُونَهَ فِى الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزيدُهُمْ إِلَّا طُغْياناً كَبيراً، در مورد خواب پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم هست. صبح هنگامى پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به مسجد آمد، بر روى منبر نشست و گريه كرد. از حضرت سبب گريه اش را پرسيدند، و حضرت فرمود: خواب ديدم كه به مسجد آمدم و ديدم عده اى ميمون و بوزينه دارند از پله هاى منبرم بالا مى روند، و من مى دانم كه بعد از خودم كسانى كه بالاى منبر مى روند، آدم نيستند ، و همين طور هم شد. بعد دفن پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم تا پانصد و بيست و سه سال، آن هايى كه به عنوان جانشين پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم بر منبر رفتند، در پنج قرن، همه آن ها بى دين بودند؛ مثلًا بعد از پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم، بر منبر حضرت، معاويه بود؛ يزيد بود. پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم هم قبل از وقوع اين پيشامد، خوابى ديد و واقعيت هم پيدا كرد. اين جملات را گفتم كه بدانيد، كتاب خدا خواب را به طور مطلق محكوم نمى كند. يكى از پاكان عالى تهران، شبى در خواب ديد كه مشرّف به محضر امام عصر عجّل الله فى فرجه الشريف مى شود و حضرت را خيلى ناراحت مى بيند، و عرض مى كند چه شده است؟ حضرت سه مرتبه فرياد مى زند، امان از دست مردم كه براى من راحتى نگذاشتند. يكبار هم اشاره به تهران مى كند و مى گويد، امان از دست اين شهر كه براى من راحتى باقى نگذاشته اند. ممكن است چنين خواب هايى راست باشند و از خواب هايى نباشند كه انسان بتواند آن را انكار كند.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه