اين كه مكتب خداوند نسبت به نجاست و طهارت ظاهرى، روش تسامح در پيش گرفته است، براى اين است كه براى مردم مسلمان، عسر، حرج و سختى در مسير زندگى پيش نيايد. اگر اسلام مى خواست مردم را در زندگى ظاهر به پاكى از نجاست واقعى و به طهارت واقعى دعوت كند، براى مردم مشكلاتى سخت تر از مشكلات قواعد دين يهود پيش مى آمد، ولى در مسأله طهارت و نجاست ظاهرى، اسلام حكم مى كند به اين كه آنچه در اين عالم خلقت هست، و در ظاهر آفرينش مى باشد، براى شما پاك است، مگر اين كه دليلى مسلم، برهانى و يقينى بر نجاست آن و يا بر حرمتش بر پا شود. براى همين، آنچه انسان در ظواهر زندگى علم به نجاستش ندارد، براى او پاك است، هر چند در واقعيت نجس باشد؛ به طور مثال، ممكن است آن لباسى كه من از بازار مسلمان ها خريده ام، فروشنده اش آن را از ديگرى خريده باشد، و آن لباس در خانه او نجس بوده و او خريدار اول را از نجس بودنش آگاه نكرده باشد. دست من هم دست سوم هست و من چون آن لباس را از بازار مسلمانان خريدارى كردم، طبق شرع، حكم به طهارتش نمودم. البته، در علم خدا و در مصداق خارجى مسأله، معلوم است كه آن لباس نجس است؛ چنان كه من اگر نجس بودن آن را مى دانستم، نمى توانستم با آن نماز بخوانم؛ من اگر مى دانستم كه آن دو حوله نجس است، نمى توانستم با آن ها به طواف خانه كعبه بروم، ولى الان كه من علم به نجاست آن لباس و حوله هاى خريده شده از بازار ندارم، آن ها براى من پاك هستند و نماز خواندنم در آن لباس، و طوافم در آن حوله ها صحيح است، و پروردگار عالم نسبت به من كه علم به نجاست آن ها ندارم، حكمى ندارد، و حكمى هم نمى كند، و حكمى هم نياورده. بنا بر اين، در طهارت و نجاسات ظاهرى، بناى مكتب الهى بر تسامح است.
منبع : پایگاه عرفان