قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

جنب دومى كه بايد عمل را در قبولى بدرقه كند، وجود امر الهى بدان است‏

 

چنان كه گفته شد، يك شرط قبولى عمل اين است كه جنبه ايمان در عمل باشد و آن را بدرقه كند و به عبارتى، در آن عمل بايد فرد با پروردگارش رابطه داشته باشد. جنب دومى كه بايد عمل را در قبولى بدرقه كند، اين است كه اين عمل بايد به امر پروردگار باشد. شما اگر ده ميليون مرتبه نماز صبح را چهار ركعت بخوانيد كه بيش تر عبادت كرده باشيد، به غير از اين كه ده ميليون مرتبه چنين نماز صبحى را از شما قبول نمى كنند، قيافه بدعت را هم به شما مى دهند كه حرام و گناه كبيره است. حالا اگر شما بگوييد من در پيشگاه خدا ايستاده بودم و خدا به من گفته بود كه نمازت را دو ركعت بخوان. من اين قدر عاشق خدا بودم و به او علاقه داشتم كه نماز دو ركعتى را چهار ركعتى خواندم، علاوه بر اين كه چنين نمازى ثواب ندارد، چون اين نماز قيافه بدعت مى گيرد، اين نمازگزار هم چون اين نماز را از روى اعتقاد به اين كه اين نماز را خدا از او خواسته نمى خواند، بلكه براى اين مى خواند كه دلش چنين نمازى را خواسته، دچار معصيت كبيره و حرام شده و به خاطر ده ميليون مرتبه نماز خواندن اين طورى، بايد در قيامت اين نمازگزار به جهنم برود. پس شرط دوم قبولى عمل اين است كه بايد بر انجام آن، فرمان الهى حاكم باشد. هر چه را كه مولا مى خواهد، بشر نبايد نسبت به آن با خدا اختلاف حساب داشته باشد. اگر بشر هزار عدد خواسته مثبت و منفى دارد، پانصد خواسته مثبت و پانصد خواسته او منفى هست؛ يعنى پانصد برنامه را مى خواهد به خود جلب كند و پانصد برنامه را مى خواهد دفع كند، در اين جا بايد مطابق با انبيا و بزرگان، در مسير الهى، پانصد خواست مثبت و منفى را با پروردگار عالم رو به رو كند. اگر در اين پانصد خواسته مثبت، خدا هم با تو نسبت به آن ها عقيده واحد دارد، اين عمل، عمل صالح است، وگرنه، چنين باشد كه من خواسته اى را مى خواهم، امّا خدا آن را نمى خواهد، و يا من خواسته اى را نمى خواهم، ولى خدا آن را مى خواهد. در اين جا بشر با خدا اختلاف حساب پيدا مى كند، و لذا اين اختلاف حساب را گفته اند تا زود است و دير نشده، در همين دنيا حل كنيد كه اگر اختلاف حساب به قيامت بكشد، آن جا ديگر حل آن را قبول نمى كنند؛ چون دفتر اعمال از نظر حساب به قدرى به هم ريخته مى شود كه چنين مى گردد:

ثُمَّ كانَ عاقِبَهَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ

وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ

بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَهً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ

فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ

اين اختلاف حساب گاهى از نظر نتيجه به جايى منتهى مى شود كه ديگر قابل حل نيست.

سومين جنبه اى كه بايد عمل را بدرقه كند، خالص بودن عمل است:

أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِص

آيه مى گويد، براى انسان فقط عمل خالص مى ماند؛ چون از اول بازار الهى اعلام كرده كه عمل مخلوط را قبول نمى كند.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه