قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ايمان حقيقى به خدا

 

در خيابان اميركبير تهران، مغازه هايى هست كه مدير و سرمايه داران آن مغازه ها، هندى هستند كه شايد تاكنون آن ها را بارها مشاهده كرده باشيد، اين هندى ها حتى در تابستان، با چند متر پارچه ضخيم و با يك كلاه ضخيم بر سر و با موهاى بافته شده ريشى كه از اولى كه مو در صورت در آورده تا شب مرگ هيچ گاه كوتاه نمى شود، مشغول كاسبى هستند. اگر يك ميليون صد تومانى نقد را در كيف بگذارى و به مغاز اين هندى ها ببرى و به آن ها بگويى اين پول را آوردم به تو بدهم تا همين امروز بروى اين عمامه را بردارى و اين صورتت را هم بتراشى، مى گويد: آيين گاوپرستى به من اجازه نمى دهد كه من چنين كارى را انجام دهم. آيا ما به آن اندازه اى كه او با گاو رابطه دارد، با خدا رابطه داريم؟ او مى گويد: من معبودم گاو است و خواسته هاى برنام گاوپرستى در افكار علماى ما منعكس است و آن ها به ما گفته اند: از وقتى كه در اجتماع مى آيى، بايد عمامه به سرت بسته باشد و موهاى بدنت را هم تا شب مرگ كوتاه نكنى؛ يعنى تا آن وقتى كه جنازه ات را آتش زديم، و اگر دنيا را به من بدهيد، من كارى خلاف آيينم نمى كنم؛ چون گاو رضايت ندارد. من مى پرسم آيا خدا به اين بى عفتى هاى مسلمان ها رضايت مى دهد، و آيا اين ايمان است؟ بلكه ايمان همان است كه در اين آيه آمده:

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فى سَبيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه