قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

فضيلت اميرمؤمنان عليه السلام‏

 

در روايت دوم، خطوطى كه در كمال و فضيلت و روان اميرمؤمنان عليه السلام ديده مى شود، به قدرى عجيب و زياد است كه قابل وصف نيست. در اين روايت پيغمبراكرم صلى الله عليه وآله و سلّم مى فرمايد: على جان! اگر تمام آب هاى عالم تبديل به مركب شوند، و تمام درختان تبديل به قلم گردند، و عالميان نويسنده شوند و شروع به نوشتن كنند، نوشتن كمالاتى كه در تو است، به انتها نمى رسد، هرچند كه تمام اين مُركّب ها تمام شود و نويسندگان هم عمرشان خاتمه پيدا كند و دفتر تمام شود.

اين چه روحى است. او چه انسانى است و از كجا به اين كمالات رسيد؟ بايد گفت، او فقط از بندگى به اين كمالات رسيد. چراكه او تسليم صد در صد خداوند بود.

جلال الدين رومى  در شعر معروفش مى گويد كه على بن أبى طالب عليه السلام در ميدان جنگ، با پهلوانى بسيار نيرومند برخورد كرد، و مبارزه بين او و بين آن پهلوان به طول كشيد، و بالاخره على عليه السلام هيكل كوه پيكر آن پهلوان را به زمين انداخت و براى اين كه سر او را جدا كند، بر روى سينه اش قرار گرفت. اين پهلوان به خاطر شكستى كه خورده بود، از شدت عصبانيت، آب دهان خود را به صورت على عليه السلام انداخت. متن قسمتى از اين شعر چنين است:

از على آموز اخلاص عمل شير حق را دان منزّه از دغل

در قضا بر پهلوانى دست يافت زود شمشيرى گرفت و بر شكافت

او خدو انداخت بر روى على افتخار هر نبى و هر ولى

او خدو انداخت بر رويى كه ماه سجده آرد پيش او در سجده گاه

در ادامه مى گويد: وقتى آن پهلوان آب دهان خود را به صورت على انداخت، على از روى سينه آن پهلوان بلند شد، و يك دور، دور ميدان گشت، و شايد هم اين دور زدن نيم ساعت طول كشيد تا اين كه او دوباره بر روى سينه آن پهلوان بنشيند و خنجرش را از جا درآورد تا سر او را جدا كند. پهلوان گفت: على! همان دفعه اول كه روى سينه من بودى، چرا سرم را جدا نكردى؟ على عليه السلام گفت: وقتى كه تو آب دهان به صورت من انداختى، نفس من و غضب من تحريك شد، آن وقت اگر سرت را مى بريدم، مقدارى از اين سربريدن براى خشنودى دل خودم بود و فقط مقدارى از آن براى خدا بود. ولى من مى خواستم همه اين كارم براى خدا باشد. على بن أبى طالب عليه السلام تمام حالاتش صد در صد الهى بود؛ هيچ گاه عامل غير الهى حاكم بر على عليه السلام نشد؛ عامل غير الهى على عليه السلام را نمى توانست تحريك كند. او مردى هست كه ايمانش از وزن عالم سنگين تر، و خطوط روحى اش فراتر از گنجايش فكر بنى آدم مى باشد. او عالى ترين نمونه تربيت اسلام است.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه