قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نظر اسلام دربار علاقه به مال دنيا

 

انسان به مال علاقه دارد.  اين علاقه، در او ايجاد انقلاب مى كند، و مى تواند تمام وجود او را به خدمت بگيرد تا او براى به دست آوردن مال حركت كند. او هم حركت مى كند، و آن مال را به دست مى آورد. اين محبت نسبت به مال و نسبت به اشيايى از قبيل آن كه به نحوى كارگردان زندگى هستند، امرى فطرى و طبيعى اند. آيين خدا هم انسان را در هيچ موردى از موارد طبيعى نهى نكرده است؛ مثلًا دين خدا قاعده كلى ندارد كه بشر حق نداشته باشد به مال علاقه مند شود. البته، چنين قانونى معنا ندارد، و بشر به صورت طبيعى به مال علاقه دارد، و بايد هم داشته باشد، اما وقتى كه مى خواهد اين علاق او را به طرف مال برانگيزد، اسلام مى آيد به او قواعدى را ارايه مى دهد كه اين مال را از كجا به دست بياورد، و چگونهآن را هزينه كند، و چگونه حقوق ديگران را در اين مال اندوزى مراعات كند.

انسان تا به چيزى محبت نداشته باشد، به طرف آن حركت نمى كند. مگر اين كه او را به زور به سمت آن حركت دهند. آن وقت، بايد يك مُكره موجود باشد. انسان در چنين حالتى خواهد گفت: بله من دارم اين كار را مى كنم، اما دلم نمى خواهد؛ اين كار را انجام مى دهم، ولى انجام آن را هيچ دوست ندارم؛ چنان كه اگر پشت سرم سرنيزه نبود، من اين كار را نمى خواستم، و انجام نمى دادم.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه