اولا: نماز یک واجب شرعی و تکلیف الهی است و در راس همه واجبات قرار داده و امام صادق (ع) نماز را به عنوان یکی از مهمترین ستونهای خیمه دین معرفی کرده است ، نماز در هیچ حالی از انسان ساقط نمی شود ممکن است کیفیت انجام آن فرق کند مثلا کسیکه قادر به نماز ایستاده نیست در حال نشسته نماز بخواند ، لکن نماز از انسان در هیچ حالی ساقط نیست و ترک نماز منشا آلودگی انسان به انواع رذایل اخلاقی است نماز مانند قلعه و دژ محکمی است که انسان را از آلودگیها و ناپاکیهای جسمی و روحی و اخلاقی حفظ می کند.
ثانیا: نماز در حقیقت گفتگوی عاشقانه انسان با معبود بی همتا است نماز اعلام نیاز انسان نیازمند به خدای بی نیاز می باشد. نماز اگر براساس معرفت و محبت باشد نماز عاشقانه و عارفانه است و محبت ریشه در معرفت دارد ، پیامبر اکرم (ص) چون در اوج معرفت نسبت به خدای مهربان بوده منبع محبت بی پایان به پروردگار بودند ، و چون نماز را لحظه وصل به یار می دانستند می فرمودند من عاشق نمازم ، چنانکه امام حسین (ع) شب عاشورا را مهلت خواستند تا صبح به نماز بپردازند ، و مورخین نوشته اند که سوز و گداز امام حسین (ع) در نماز شب عاشورا چنان جاذبه ای داشت که سی نفر از لشکر دشمن جذب امام حسین (ع) شدند و از یاران امام حسین (ع) گردیدند . سلمان فارسی می گوید : اگر سجده برای خدا نبود آرزوی مرگ می کردم.
اویس قرنی که سر حلقه عارفان بود و پیامبر همیشه آرزوی دینش را داشت ، می گفت : ای کاش تمام عمر دنیا یک شب بود و آن شب را تا صبح در رکوع بودم.
بنابراین هر قدر که انسان معرفتش به خدای مهربان بیشتر باشد محبت و عشقش به او بیشتر می گردد و درنتیجه نمازش عاشقانه تر می گردد و چون خدا معشوق واقعی است ، و کدام عاشق است که از گفتگوی با معشوق خود لذت نبرد.