قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تواضع آيت‏الله سيد حسين كوه‏كمره‏اى‏

 

موضوع بسيار مهم، جاده باز كردن و پَر دادن به كسى است كه بيش تر از خودت منفعت دارد. مرحوم آيت الله سيد حسين كوه كمره اى نزديك به مرجعيت بود. دنيا به او مى گفت: حضرت آيه الله العظمى كوه كمره اى! يك قدم ديگر مانده بود كه نجف را قبضه كند. امّا يك روز زود وارد كلاس درس شد. ديد شيخ عمامه ژوليده اى كه چشمش معيوب هم بود، گوش كلاس درس نشسته است، و چهار تا پنج طلبه هم اطرافش هستند، و او براى شان درس مى گويد. پيش خود گفت: گوش بدهم ببينم اين شيخ چه مى گويد. وقتى او درس اين شيخ ژوليده را گوش داد، گفت: خدايا! اين شيخ درس خواند كجاست؟ خدايا! اين شيخ چه كسى است؟ خدايا! نكند او فقط امروز دارد عالى درس مى دهد؟ حالا فردا هم زودتر مى آيم، ببينم او چه مى گويد. فردا هم زودتر آمد و ديد، خير، اين شخص عالى درس مى دهد. فرداى آن روز، در مقابل چهارصد نفر، كوه كمره اى با آن عظمت، روى منبر نشست و گفت: شاگردان من! ديگر از فردا به بعد، من روى اين كرسى نمى نشينم. سه روز زودتر در اين كلاس آمدم، و ديدم يك روحانى دارد اين جا درس مى دهد و حس كردم از من بيش تر وارد است، و ديدم من به او محتاج هستم، من از فردا به بعد مى روم و پاى درس او مى نشينم. هر كسى علم بيش تر مى خواهد، آزاد است كه در درس او شركت كند، و نمى خواهد به درس ديگرى برود.

اين شيخ ژوليده چه كسى بوده كه چشمش هم ناراحتى داشت؟ او همان شخصى بود كه فردا شيخ مرتضى انصارى «1» شد. كسى كه يك قدم مانده به كرسى مرجعيت، چرا اين كار را كرد، و براى چه يك مرتبه از حالت مرجعيت به حالت شاگردى برگشت؟ براى اين كه او آدم بود.

به خداى لاشريك له، در بيش تر وقت ها كه يادم هست، دستم را كه دراز مى كنم كه لقمه اى را بردارم، به خدا، گريه ام مى گيرد. به خودم مى گويم خدايا! به خودت قسم، در اين چند سالى كه از عمرم گذشته، همين لقمه اى را كه من مى خواهم بخورم، تو به من زيادى داده اى. براى اين كه من تا حالا بايد نفسم قطع مى شد. از خدا مى پرسم: در اين دنيا من چكاره هستم؟ اين چه زندگى است كه من دارم؟ نه كارى براى تو كردم، و نه كارى براى انسانيت و براى انسان ها نمودم.

گر بر سر نفس خود اميرى، مردى بر كور و كر نكته گيرى، مردى

مردى نبود فتاده را پاى زدن گر دست فتاده اى بگيرى، مردى

رودكى سمرقندى

اين كار آيت الله كمرى، واگذار كردن كار، به متخصص است. پيغمبر صلى الله عليه وآله مى فرمايد: «كسى كه بفهمد، بالاتر از خودش در كسب، در برنامه و در فكر وجود پدارد و برايش جا باز نكند، او به امت من خيانت كرده است. وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى فى خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلَّا خائِفينَ لَهُمْ فِى الدُّنْيا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فِى الْآخِرَهِ عَذابٌ عَظيمٌ .

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه