قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نجات با پرداخت هفده ريال‏

دوستى داشتم داراى كمالات ايمانى و فوق العاده عاشق حضرت سيدالشهداء عليه السلام، نزديك عيد غدير از دنيا رفت، خودم متكفل كفن و دفن و غسل او بودم.

با وصيت جالبى كه داشت تصور مى كردم در عالم برزخ از هر جهت آزاد است، ولى چند روز پس از مرگش، به خواب يكى از عاشقان حق كه وصىّ او نيز بود آمد و به او گفت: گوشه يكى از دفاتر مغازه ام هفده ريال مربوط به حساب فلان شخص است كه از قلم افتاده، آن را بپردازيد، دفاتر را بررسى كردند همان طور بود كه گفته بود؛ هفده ريال را به صاحبش برگرداندند و او را از رنج آن راحت كردند.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه