قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

كتاب طاقديس‏ نسخه قاجارى خان ما و گریه شوق‏

 

پدر بزرگ من و پدر خود من، هردويشان، كتاب طاقديسى داشتند كه شايد هشتاد و نود سال پيش آن را خريدند. اين كتاب چاپ روزگار قاجاريه است و حالا هم خيلى كهنه شده .. اين دو تا با اين كتاب زندگى مى كردند. پدر بزرگم، مخصوصاً زمستان ها، وضو مى گرفت و مى آمد رو به قبله زير كرسى مى نشست و اين كتاب را باز مى كرد و مى خواند و گريه مى كرد، در حدى كه جلوى پيراهنش از گريه خيس مى شد. همين كار او، به پدر من منتقل شد. من وقتى بچه بودم با اين كه كتاب را نمى شناختم، ولى مى ديدم پدرم كتاب كهنه اى مى آورد و مى نشيند با تُن صداى محزون، آن را مى خواند و گريه مى كند.

ما در اين جو بزرگ شديم و در جوّ ماهواره و گناه نبوديم؛ در جوّ فساد نبوديم؛ در جوّ تقلّب و دوز و كلك نبوديم؛ در جوّ مادرانى نبوديم كه شوهرداران خوبى نباشند؛ در جوّ پدرانى نبوديم كه همسرداران خوبى نباشند. جوّ خانه پاك بود،؛ نور بود؛ الهى بود؛ شوق بود؛ نشاط بود؛ عبادت بود؛ حال بود.

كمى كه من بزرگ شدم، هنوز اين كتاب شمار صفحه هم نداشت، من كلاس دوم و يا سوم بودم كه با مداد بر صفحات آن شماره گذاشتم. بعد ديدم اين كتاب كتاب طاقديس مرحوم ملا احمد نراقى «2» است. ملا احمد در اين كتاب اشعارى را دارد كه واقعاً وقتى آدم مى نشيند آن ها را زمرمه مى كند، نمى تواند از گريه خوددارى كند.

پدران و مادران بايد مقدارى به خانه هاى شان جو معنوى بدهند؛ بايد مقدارى در خانه سنگين و رنگين باشند؛ عاطفه و محبت را در خانه به صورت درياوار هزينه كنند؛ در خانه خيلى آرام باشند؛ گاهى قرآن مجيد را در اين شب هايى كه طولانى است، بردارند و زمزمه كنند؛ گاهى اشعار گذشتگان را زمزمه كنند؛ اگر به آنان هم حالت گريه دست داد، خجالت نكشند و گريه كنند و بگذارند بچه هاى شان اين شكل ها، اين گريه ها و اين حال ها را ببينند. اين لحظات، خاطره هاى بسيار عالى براى آنان مى شود. من خودم خاطراتى كه از خانواده پدرى و مادرى دارم، نمى گذارند كه الان آن طورى كه بايد، در زندگى خوش باشم و لذت ببرم، هميشه من در يادِ آن خاطرات گذشته ام، مثل اين كه در خانه ما اذان بود؛ قرآن بود؛؛ حال بود؛ صفا بود؛ گريه بود؛ پاكى بود؛ رفاقت هاى خوب بود؛ حرف هاى خوب بود؛ عبادت بود؛ از ماه رمضان خوشحال بودند؛ از وقت نماز خوشحال بودند.

من خيلى از شعرهاى كتاب طاقديس را حفظ هستم، يعنى در همان جوى به سر مى برم كه از خانواده پدر بزرگى ام نسبت به اين كتاب شروع شد و باعث شد كه من يكى از كتاب هايى را كه دل به آن ببندم، همين كتاب طاقديس باشد و شعرهايش را حفظ كنم.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه


آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه