قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نگاهى به وضعيت دينى و معنوى ايرانيان‏

 

من خيلى خوب تاريخ ايران را بلدم. من اين تاريخ را از بخش پيشداديان و از زمان مادها كه در هگمتانه، همدان فعلى، حكومت بر قرار كردند تا حالا به خوبى مى دانم و تك تك شاهان اين دوره ها هم در ذهن من است: مادها، هخامنشى ها، سلوكى ها، ساسانيان، صفاريان، خوارزمشاهيان، مغولان، تيموريان، صفويه، افشاريه، زنديه، قاجاريه و پهلوى. اگر مجال بود نام يكايك اين شاهان را از حالا تا زمان مادها فهرست مى كردم. اين تاريخ ايران است.

زمانى كه پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم به رسالت مبعوث شد، مقدس ترين عنصر نزد ملت ايران، آتش بود؛ آن ها مى گفتند اين آتش نماينده نيرويى است كه اسمش اهورامزدا است و آن را تعظيم مى كردند؛ پيشش سجده مى كردند، و هميشه آتش را روشن نگه مى داشتند. آتش براى ايرانيان با هزينه هايى كه ساسانيان كردند، جنبه معبود داشت. معبود كلم عربى است به معناى پرستش شونده. براى اين كه به ذهن نزديك شود كه در ايران قديم چه چيز كم ارزشى را مى پرستند و آتش را خدا مى دانستند و چقدر هم آن را مقدس مى شمردند، و پيغمبر آمد اين ملت را از پرستش آتش نجات داد، براى اثبات و ناتوانايى اين معبود ساختگى، مثالى مى زنم. اگر خانمى بچه شش ماه خود را بر روى اين آتشى كه به عنوان معبود و مقدّس در منقل بود، سرپا مى گرفت، با همان دستشويى بچه، خاموش مى شد؛ يعنى خداى ايرانيان با يك دستشويى بچه خاموش مى شد. پيغمبر آمد و ما را از چنين جهالتى نجات داد.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه