تذكر و بصيرت ، ايجاد راه تقواست . پس روح تقوا در انسان ، يقيناً به وجود مى آيد ، اما با دو مرحله :
اول : علم به گناهان كبيره و صغيره
دوم : وقتى گناه رخ نشان مى دهد ، هر چقدر كه زيبا باشد ، شخص بگويد : نمى خواهم . اين نمى خواهم اگر چند سال طول بكشد ، وجود ما محل ظهور روح تقوا مى شود .
دوباره آيه را ببينيد !
» إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ «
اينجا صحبت از »الذين آمنوا « نيست . ايمان عام است . اگر سؤال شود كه ما چه مقدار مذهبى هستيم ؟ جواب مى دهيم : مؤمن هستيم .
امام صادق عليه السلام مى فرمايد : ايمان درجاتى دارد . ما نيز مؤمن هستيم ، هر چند ضعيف .
ولى در اين آيه صحبت از مردم مؤمن نيست ، بلكه صحبت از مؤمنان داراى تقواست ، يعنى انسان هاى ويژه بين مردمِ مؤمن . مى توانست بگويد : »ان الذين آمنوا و اتقوا « اما نه ، اينان كلاس ايمان را طى كرده ، به جاده تقوا رسيده و جاده تقوا را نيز طى كردند . به فعل ماضى بيان مى كند ، يعنى راه را رفتند و روح تقوا در آنها هست .
اينان ، هنگامى كه گروهى طواف كننده شيطانى مى آيند و دور اهل تقوا مى چرخند.
» إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ «
تا شياطين طواف كننده به آنها مى رسند - »مسّ « يعنى رسيدن - و به آنها نزديك مى شوند ، آنها توجه مى كنند و به ناگهان ، موارد هلاكت را درك مى كنند و با اين تذكر و بصيرت ، دشمن خلع سلاح مى شود .
منبع : پایگاه عرفان