قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سليمان از ديدگاه حضرت صادق (ع)

حضرت صادق (ع) داستانى عبرت آموز را در رابطه با سليمان نقل مى كنند كه دانستنش خالى از فايده نيست.

داود به فرمان حضرت حق، مى خواست سليمان را به جانشينى خود انتخاب كند، هنگامى كه اين حقيقت را به بنى اسرائيل خبر داد، آنان نسبت به اين مسئله به فرياد و جنجال برخاستند، و گفتند: مى خواهد جوانى نو رسيده را به جانشينى خود انتخاب كند در حالى كه ميان ما بزرگ تر و مسن تر از او وجود دارد؟!

داود قبيله هاى بنى اسرائيل را خواست و فرمود گفتار و جنجال شما نسبت به مسئله جانشينى به من رسيده، عصاهايتان را به من ارائه كنيد، هر عصائى كه ثمر داد صاحبش جانشينى پس از من است.

قبائل به اين پيشنهاد رضايت دادند، داود گفت: لازم است هر كدام از شما نامش را بر عصايش بنويسد همه نامشان را بر عصايشان نوشتند، سليمان هم عصايش را در حاليكه نامش را بر آن نوشته بود حاضر كرد، همه را در خانه اى جاى دادند و درش را بستند و رؤساى قبائل به حفاظت از خانه همت گماشتند، چون صبح شد و داود نماز را با آنان خواند پيش آمد و در خانه را باز كرد و عصاى همه را بيرون آورد در حالى كه عصاى سليمان به ميوه نشسته بود، پس همه قبائل به جانشينى سليمان از داود تسليم شدند، آنگاه داود سليمان را در حضور بنى اسرائيل نسبت، به عقل و فهم و دانشش امتحان كرد، پس به او گفت: فرزندم چه چيزى از هر چيزى سردتر و خنك تر است؟ «آن سردى و خنكى كه با طبع آدمى ملائم است»؟ سليمان پاسخ داد گذشت و عفو خدا از مردم، و گذشت و عفو مردم از يكديگر، پرسيد پسرم چه چيزى شيرين تر است؟ گفت: عشق و محبت كه نسيم الهى در وجود بندگان اوست داود در حالى كه تبسم نمود در رابطه با مسئله جانشينى آرام گرفت و سليمان را ميان بنى اسرائيل برد و گفت: اين است جانشينى من در ميان شما پس از من.

حضرت صادق (ع) درباره مهمان نوازى سليمان و كرم و سخايش مى فرمايد:

«كان سليمان يطعم اضيافه اللحم بالحوّارى و عياله الخشكار، و ياكل هو الشعير غير منخول:»

سليمان همواره مهمانانش را با گوشت همراه با بهترين نان كه از آرد سپيد چند بار الك شده بود پذيرائى مى كرد، در حالى كه خانواده اش از نانى كه آردش الك نشده بود استفاده مى نمودند، و خود از آرد جوى كه الك نكرده بودند بهره مى گرفت.

ثعلبى روايت مى كند: مكتوبى از آسمان ممهور به مهرى از طلا كه در آن سيزده مسئله بود به داود نازل شده و به او وحى شد در رابطه با اين مكتوب از فرزندت سليمان بپرس، چنانچه از آنها خبر داد پس او جانشين پس از توست، داود هفتاد رهبر مذهبى و هفتاد عالم را خواست و سليمان را برابر آنان نشانيد و گفت: فرزندم مرا خبر ده از نزديك ترين اشياء، و دورترين اشياء و مأنوس ترين اشياء و وحشتناك ترين اشياء و نيكوترين اشياء و زشت ترين اشياء و كمترين اشياء و بيشترين اشياء و دو حقيقت برپا چيست و دو حقيقت در رفت و آمد كدام است و دو چيز خشمگين بر يكديگر كدام است، و آن كارى كه وقتى انسان انجام مى دهد بر ديگر كار خدا را سپاس مى گويد چيست، و آن كارى كه انسان مرتكب مى شود و بر ديگر كار به مذمت و سرزنش مى نشيند كدام است؟ سليمان پاسخ گفت: نزديك ترين اشياء آخرت است، و دورترين اشياء مقدار عمرى است كه از دنيا از دستت رفته، و مأنوس ترين اشيا جسدى است كه روح ناطق در آن است، و وحشتناك ترين اشياء جسد بدون روح است، و زيباترين اشياء ايمان بعد از كفر است، و زشت ترين اشياء كفر پس از ايمان است، و كمترين اشياء يقين و بيشترين اشياء شك است، دو حقيقت برپا آسمان و زمين است، دو حقيقت در رفت و آمد شب و روز است، دو دشمن يكديگر مرگ و حيات است، و كارى كه انسان انجام مى دهد و ديگر كار را سپاس مى گويد بردبارى بر ضد خشم است، و كارى كه انسان مرتكب مى شود و ديگر كار را سرزنش مى كند دشمنى بر اساس غضب است. «1»

از حضرت موسى بن جعفر (ع) روايت شده:

«ما بعث الله نبيا قط الا عاقلًا، و بعض النبيين ارجح من بعض و ما استخلف داود سليمان حتى اختبر عقله، و استخلف داود سليمان و هو ابن ثلاثة عشر سنته و مكث فى ملكه اربعين سنة:»

خدا هرگز پيامبرى را معبوث به رسالت نكرد مگر اين كه آن پيامبر عاقل و خردمند بود و عده اى از پيامبران بر عده اى ديگر برترى دارند، و داود سليمان را به جانشينى خود انتخاب نكرد مگر اين كه عقلش را آزمايش نمود، و هنگامى كه او را جانشين خود نمود بيش از سيزده سال نداشت.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه