منابع مقاله:
کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد سوم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
«بر اساس آنچه قرآن كريم به دست مى دهد، فرشتگان هم در اين جهان و هم آن جهان واسطه ميان خداى متعال و موجودات هستند. به اين معنا كه پيش از فرا رسيدن مرگ و انتقال به عالم ديگر و پس از آن، فرشتگان اسبابى فراتر از اسباب مادى عالم مشهود براى حوادث هستند. امّا در هنگام بازگشت، يعنى در زمان ظهور نشانه هاى مرگ و ستاندن جان و جارى ساختن سؤال و ثواب و عذاب قبر و ميراندن و زنده گرانيدن همگان با دميدن در صور و محشور كردن و دادن نامه اعمال به دست بندگان و راندن آنها به سوى بهشت و دوزخ، واسطه در اجراى اين امور هستند كه آيات قرآن بر آن دلالت دارد.
واسطه بودن آنها در مرحله تشريع يعنى نزول وحى و جلوگيرى از مداخله شياطين در آن و تقويت پيامبر و تأييد مؤمنان و پاك كردن آنها به وسيله استغفار است.
و اما اين كه فرشتگان در اين جهان واسطه در تدبير امور هستند، دليلش اطلاق آيات آغازين سوره نازعات مى باشد، آن جا كه مى فرمايد:
وَ النزِعتِ غَرْقًا* وَ النشِطتِ نَشْطًا* وَ السبِحتِ سَبْحًا* فَالسبِقتِ سَبْقًا* فَالْمُدَبّرَ تِ أَمْرًا» «1»
سوگند به فرشتگانى كه [روح بدكاران را به شدت از بدن هايشان ] بر مى كنند* و سوگند به فرشتگانى كه [روح نيكوكاران را به نرمى و ملايمت از بدن هايشان ] بيرون مى آورند؛* و سوگند به فرشتگانى كه [براى اجراى فرمان هاى حق ] به سرعت نازل مى شوند،* و سوگند به فرشتگانى كه [در ايمان، عبادت، پرستش و اطاعت ] بر يكديگر [به صورتى ويژه ] سبقت مى گيرند،* و سوگند به فرشتگانى كه [به اذن خدا امور آفرينش را] تدبير مى كنند.
بالاتر بودن مقام برخى از فرشتگان نسبت به برخى ديگر و امر كردن فرشته فراتر به فرشته فرودست، در تدبير امرى نيز از زمره همين وساطت است؛ زيرا فرشته متبوع در حقيقت واسطه ميان خداى متعال و فرشته تابع خود در رساندن فرمان خداى متعال مى باشد. مانند واسطه شدن ملك الموت در فرمان دادن به يكى از دستيارانش براى ستاندن جان كسى، خداوند متعال از قول فرشتگان چنين بازگو مى فرمايد:
وَ مَا مِنَّآ إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ» «2»
و هيچ يك از ما فرشتگان نيست مگر اين كه براى او مقامى معين است.
و مى فرمايد:
مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ» «3»
آنجا مورد اطاعت [فرشتگان ] و امين است.
و نيز مى فرمايد:
حَتَّى إِذَا فُزّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُواْ مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُواْ الْحَقَّ وَ هُوَ الْعَلِىُّ الْكَبِيرُ» «4»
تا زمانى كه با صدور اذن شفاعت دل هايشان آرام گيرد [در اين هنگام مجرمان به شفيعان ] گويند: پروردگارتان چه گفت؟ مى گويند: حق گفت و او بلند مرتبه و بزرگ است.
بنابراين واسطه بودن فرشتگان و استناد پديده ها به آنها با استناد پديده ها به خداوند و اين كه او به اقتضاى توحيد و ربوبيت، تنها سبب همه موجودات و پديده ها مى باشد، منافاتى ندارد.» «5» اين گونه فرشته ها در مأموريت هاى ويژه اى داراى قدرت مخصوص هستند.
تفسير مالك و خزنه
مالك فرشته اى الهى است كه نامش از ملك و قدرت ريشه مى گيرد، آن چنان تسلط و قدرت دارد كه اميرمؤمنان مى فرمايد:
اعَلِمْتُمْ انَّ مالِكاً اذا غَضِبَ عَلَى النَّارِ حَطَمَ بَعْضُها بَعْضاً لِغَضَبِهِ، وَ اذا زَجَرَها تَوَثَّبَتْ بَيْنَ ابْوابِها جَزَعاً مِنْ زَجْرَتِهِ. «6»
آيا مى دانيد وقتى مالك دوزخ بر آتش خشم گيرد آتشها به روى هم غلتيده و يكديگر را به سختى مى كوبند، و هرگاه به آتش بانگ زند آتش دوزخ بى تابانه از نهيب او در ميان درهاى جهنّم برجهد؟!.
مالك، خزانه دار اصلى آتش است كه خزانه او توده اى از آتش و دود است و به همراه آن شدت غضب بر فضاى جهنّم حاكم مى شود.
به فرمايش رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرشتگان جهنّم هزاران سال قبل از خلق جهنّم آفريده شده اند و هر روز به نيرو و توانشان افزوده مى شود. «7» دوزخيان گاهى به مالك متوسل مى شوند كه به خداى تعالى عرض كند تا خدا جانشان را بگيرد بلكه با مرگ از اين عذاب نجات يابند، ولى مالك به آنان مى گويد:
كه در اين عالم مرگى وجود ندارد و حيات ابدى است.
خداوند مى فرمايد:
وَ نَادَوْاْ يملِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُم مكِثُونَ» «8»
و فرياد مى زنند: اى مالكِ [دوزخ! بگو:] پروردگارت ما را بميراند [تا از اين عذاب نجات يابيم ]. [مالك ] مى گويد: يقيناً شما ماندنى هستيد.
رسول اللَّه صلى الله عليه و آله در اين زمينه مى فرمايد:
اگر به دوزخيان گفته شود شما به تعداد ريگ هاى دنيا در آتش خواهيد ماند خوشحال مى شوند و اگر به بهشتيان گفته شود شما به تعداد ريگ هاى دنيا در بهشت ماندگار خواهيد بود اندوهگين مى شوند. اما جاودانگى براى آنها مقرر شده است. «9» و دوزخيان گاهى به خزانه دار و مأموران زيردست مالك پناهنده مى شوند كه اگر نجاتى نيست حداقل تخفيفى در عذابشان داده شود ولو به يك روز كه استراحتى كنند.
وَ قَالَ الَّذِينَ فِى النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُواْ رَبَّكُمْ يُخَفّفْ عَنَّا يَوْمًا مّنَ الْعَذَابِ* قَالُواْ أَوَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُم بِالْبَيّنتِ قَالُواْ بَلَى قَالُواْ فَادْعُواْ وَ مَا دُعؤُاْ الْكفِرِينَ إِلَّا فِى ضَللٍ» «10»
و آنان كه در آتش اند، به نگهبانان دوزخ مى گويند: از پروردگارتان بخواهيد كه يك روز بخشى از عذاب را از ما سبك كند.* [نگهبانان ] مى گويند: آيا پيامبرانتان دلايل روشن براى شما نياوردند؟ مى گويند: چرا آوردند.
مى گويند: پس [هر اندازه كه مى خواهيد خدا را] بخوانيد، ولى دعاى كافران جز در بيراهه و گمراهى نيست.
و لكن همين تقاضاى كوچك نيز پذيرفته نمى شود.
تفسير رضوان
رضوان به معناى رضا و خلاف سخط است و رضوان خداوند بزرگترين سعادت و برترين خواسته هاست. همان طور كه خداوند در سوره توبه فرمود:
وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنتِ جَنتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الأْنْهرُ خلِدِينَ فِيهَا وَمَسكِنَ طَيّبَةً فِى جَنتِ عَدْنٍ وَرِضْوَ نٌ مّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَ لِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» «11»
خدا به مردان و زنان با ايمان بهشت هايى را وعده داده كه از زيرِ [درختانِ ] آن نهرها جارى است؟ در آن جاودانه اند، و نيز سراهاى پاكيزه اى را در بهشت هاى ابدى [وعده فرموده ] و هم چنين خشنودى و رضايتى از سوى خدا [كه از همه آن نعمت ها] بزرگ تر است؛ اين همان كاميابى بزرگ است.
رئيس خزانه داران بهشت را رضوان ناميده اند، چون ورود به بهشت و سكونت در آن با رضايت اوست.
رسول اللَّه صلى الله عليه و آله وضعيت اين فرشتگان را در ماه رمضان چنين تشريح مى فرمايد:
اذا كانَ اوَّلُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ نادَى الجَلِيلُ جَلَّ جَلالُهُ رِضْوانَ خَازِنَ الجَنَّةِ فَيَقولَ: لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ فَيَقُولُ: نَجِّدْ جَنَّتى وَ زَيِّنْها لِلصَّائِمينَ مِنْ امَّةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وَ لاتُغْلِقْها عَلَيْهِمْ حَتَّى يَنْقَضِىَ شَهْرُهُم ثُمَّ يُنادِىَ مالِكاً خازِنَ النَّارِ يا مالِكُ! فَيَقُولُ: لَبَّيكَ وَ سَعْدَيْكَ، فَيَقُولُ: اغْلِقْ ابْوابَ جَهَنَّمَ عَنِ الصَّائِمينَ مِنْ امَّةِ مُحَمَّدِ صلى الله عليه و آله ثُمَّ لاتَفْتَحُها حَتَّى يَنْقَضِىَ شَهْرُهُم. «21»
هر گاه اول ماه رمضان فرا مى رسد، خداوند بزرگ، رضوان، خزانه دار بهشت را ندا دهد و او پاسخ به اطاعت و يارى دهد؛ پس فرمايد: بهشتم را آراسته و زينت براى روزه داران از امّت محمّد صلى الله عليه و آله بنما و آن را براى ايشان باز بگذار تا ماه رمضان آنان بگذرد. سپس مالك، مأمور جهنّم را ندا دهد، اى مالك! و او گويد: در خدمت و يارى هستم، پس فرمايد: درهاى جهنّم را بر روى روزه داران از امّت محمّد صلى الله عليه و آله ببند پس باز نمى كنى تا ماه رمضان آنها بگذرد.
تفسير سدنة الجنان
«سُدنة» خادم اماكن معظمه مانند كعبه و مسجد را گويند، يعنى توليت امر آنها به كليد دارى و نظارت بر آنها است. و سدنة الجنان، كليد داران و سرپرستان حوريان و غلامان و خدمه بهشتى كه همگى مأموران ويژه بهشت مى باشند.
«جنان»، جمع جنة به معناى پوشش و پوشيده است و به باغ بهشت هم گفته مى شود. چون درون بهشت از درختان و شاخه هاى گياهان بسيار پوشيده شده است.
كليد داران فردوس با سلام و سلامتى بدون آفت و نقصى و شاد باشى بهشتيان را به بهشت بدرقه مى كنند و آنان كسانى هستند كه با صبر و پايدارى در برابر گناهان و اطاعت خدا به اين درجات رسيده اند.
خداوند در وصف حال آنان مى فرمايد:
وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَآءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَ بُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خلِدِينَ» «13»
و كسانى كه از پروردگارشان پروا كردند گروه گروه به بهشت رانده مى شوند، چون به آن رسند در حالى كه درهايش از پيش گشوده شده است، نگهبانانش به آنان گويند: سلام بر شما، پاكيزه و نيكو شديد، پس وارد آن شويد كه [در آن ] جاودانه ايد.
وصف جنان در قرآن كريم به تعابير گوناگونى آمده است:
جَنَّةُ النَّعيم، جَنَّةُ الخُلد، جَنَّةُ المَأوى ، جَنَّةُ عَدْن، جَنَّةُ عالية، جَنَّةُ عَرْضُها السّماواتِ وَ الْأَرْضِ، دارُالسَّلام، دارُ القَرارِ و ....
و در پس همه آنها عرش الرحمن و لقاء اللّه، درجات بالاى آن است.
و اين جايگاه با شكوه براى مؤمنان صابر و فرمانبر الهى است؛ زيرا كه در دنيا سختى ها و تلخى ها را چشيده اند و لذت ها را به آخرت واگذار كرده اند و آنچه مانده خلق و خوى پسنديده است كه راه گشاى حقيقت و سعادت ادبى است. و از اين رو كه انسان به محض ديدن فرشته مرگ كه خلق و خوى و كردار آدمى را دارد، همه علم و عمل او مى ريزد و حتى ناى پاسخ به پرسش
«مَنْ رَبُّكَ»
را هم ندارد؛ زيرا كه همه چيز او وارداتى و مصرفى بوده است. اكنون كه او را در قبر مى گذارند با يك برخورد و فشار از سوى فرشته قبر تمام عقايد و اخلاق و علوم ظاهرى و كمالات مجازى را از دست مى دهد. و خلق و خوى حقيقى و باطنى آن است كه علم و عمل و چهره حقيقت ملكه آدمى باشد و انسان به آن تخلّق يابد و تمام كمال را از حق ببيند و خويشتن خويش را از خود و غير تهى سازد.
همان گونه كه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
ايمان به آراستن ظاهر و آرزو نمودن كمال نيست بلكه ايمان، همان اعتقاد پاك و معرفت خالص در دل هاست كه كار نيك، آن را گواهى مى نمايد. «14»
[ «19» وَالَّذِينَ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ» «15» «20» وَالَّذِينَ يَقُولُونَ: سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ» «16» «21» وَالزَّبَانِيَةِ الَّذِينَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ* ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ» «17» «22» ابْتَدَرُوهُ سِرَاعاً وَلَمْ يُنْظِرُوهُ وَمَنْ أَوْهَمْنَا ذِكْرَهُ وَلَمْ نَعْلَمْ مَكَانَهُ مِنْك وَبِأَيِّ أَمْرٍ وَكَّلْتَهُ ]
و درود بر فرشتگانى كه، خدا را در آنچه دستورشان مى دهد، مخالفت نمى كنند، و آنچه را فرمان داده مى شوند، انجام مى دهند.
و درود بر فرشتگانى كه به اهل بهشت مى گويند: بر شما به خاطر صبرى كه بر عبادات و ترك محرمات كرديد، سلام باد. بنابراين خانه آخرت براى شما نيكو خانه اى است، و درود بر نگاهبانان دوزخ؛ چون به آنها گفته شود: مجرم را بگيريد و او را زنجير كنيد و سپس به جهنّم دراندازيد، شتابان و سريع دستگيرش كنند و به او مهلت ندهند، و درود بر فرشته اى كه يادش را از حساب انداختيم، و از رتبه و منزلتش آگاه نشديم، و نمى دانيم او را به كارى گماشته اى.
معصيت نكردن فرشتگان
جمله «وَالَّذينَ لا يَعْصُونَ» در دعا اشاره است به آيه ششم سوره مباركه تحريم:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ» «18»
اى مؤمنان! خود و خانواده خود را از آتشى كه هيزم آن انسان ها و سنگ ها است، حفظ كنيد. بر آن فرشتگانى خشن و سخت گير گمارده شده اند كه از آنچه خدا به آنان دستور داده، سرپيچى نمى كنند، و آنچه را به آن مأمورند، همواره انجام مى دهند.
مفسّران در «قُوا أنْفُسَكُمْ» فرموده اند: خود را با استقامت در طاعت و دورى از معصيت و مصون داشتن از پيروى شهوات، از آتش جهنّم حفظ كنيد.
و در «أهليكُمْ» فرموده اند: آنان را با دعوت به طاعت رب، تعليم فرائض، نهى از قبايح و ترغيب و تشويق به خير، از آتش جهنّم نگاه داريد.
سلطان نفس خود شو و مالك رِقاب باش |
روشن ضمير خويش كن و آفتاب باش |
|
خواهى به قاف قرب رسى از تمام خلق |
سيمرغ وار در پس قاف حجاب باش |
|
تا كى روى به مدرسه از بهر قيل و قال |
تدريس خويشتن كن و امّ الكتاب باش |
|
زين قيل و قال بگذر و الهام حق شنو |
مانند كوه تشنه فيض سحاب باش |
|
ابليس از غرور عبادت رجيم شد |
اى شيخ بر حذر ز غرور ثواب باش |
|
از بهر بد حساب بود گيرو دار حشر |
زان گيرو دار تا برهى خوش حساب باش |
|
بگذر كام هر دو جهان در طريق عشق |
همچون صغير از دو جهان كامياب باش |
|
(صغير)
سلام فرشتگان
جمله «وَالَّذينَ يَقُولُونَ سَلامٌ» در دعا اشاره است به آيات 20 تا 24 سوره مباركه رعد:
الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لَايَنقُضُونَ الْمِيثقَ* وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ مَآ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ* وَ الَّذِينَ صَبَرُواْ ابْتِغَآءَ وَجْهِ رَبّهِمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيّئَةَ أُوْلئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ* جَنتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَاءِهِمْ وَ أَزْوَ جِهِمْ وَ ذُرّيتِهِمْ وَالْمَلئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مّن كُلّ بَابٍ* سَلمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ» «19»
همان كسانى كه به عهد خدا [كه همانا قرآن است ] وفا مى كنند و پيمان را نمى شكنند.* و آنچه را خدا به پيوند آن فرمان داده پيوند، مى دهند و از [عظمت و جلال ] پروردگارشان همواره در هراسند و از حساب سخت و دشوار بيم دارند.* و براى به دست آوردن خشنودى پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظايف و حوادث ] شكيبايى ورزيدند، و نماز را بر پا داشتند، و بخشى از آنچه را روزى آنان كرديم در نهان و آشكار انفاق نمودند، و همواره با نيكىِ [عبادت ] زشتى و پليدى [گناه ] را دفع مى كنند [و با خوبى هاى خود نسبت به مردم، بدى هاى آنان را نسبت به خود برطرف مى نمايند]، اينانند كه فرجام نيك آن سراى، ويژه آنان است.* بهشت هاى جاويدى كه آنان و پدران و همسران و فرزندان شايسته و درست كارشان در آن وارد مى شوند، و فرشتگان از هر درى بر آنان درآيند.* و به آنان گويند:] سلام بر شما به پاس استقامت و صبرتان [در برابر عبادت، معصيت و مصيبت ] پس نيكوست فرجام اين سراى.
فرشتگان عذاب
جمله خُذُوهُ فَغُلُّوهُ در دعا اشاره است به آيات سوره مباركه حاقّه:
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ* ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ* ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فَاسْلُكُوهُ* إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ* وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ» «20»
[فرمان آيد] او را بگيريد و در غل و زنجيرش كشيد،* آن گاه به دوزخش دراندازيد،* سپس او را در زنجيرى كه طولش هفتاد ذرع است به بند كشيد،* زيرا او به خداى بزرگ ايمان نمى آورده* و مردم را به اطعام نيازمندان تشويق نمى كرده.
[ «23» وَسُكَّانِ الْهَوَاءِ وَالْأَرْضِ وَالْمَاءِ وَمَنْ مِنْهُمْ عَلَى الْخَلْقِ «24» فَصَلِّ عَلَيْهِمْ يَومَ يَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ» «25» وَصَلِّ عَلَيْهِمْ صَلَاةً تَزِيدُهُمْ كَرَامَةً عَلَى كَرَامَتِهِمْ وَطَهَارَةً عَلَى طَهَارَتِهِمْ «26» اللَّهُمَّ وَإِذَا صَلَّيْتَ عَلَى مَلَائِكَتِك وَرُسُلِك وَبَلَّغْتَهُمْ صَلَاتَنَا عَلَيْهِمْ فَصَلِّ عَلَيْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِمْ إِنَّك جَوَادٌ كَرِيمٌ.]
و درود بر فرشتگانى كه ساكن هوا، و زمين و آبند، و كسانى از آنان كه گماشتگان بر مخلوقاتند؛ پس بر آنان درود فرست، روزى كه هر شخصى به محشر مى آيد، در حالى كه همراه او فرشته راننده، و فرشته گواه عمل است، و بر آنان درود فرست؛ درودى كه، كرامت بر كرامتشان و پاكى بر پاكيشان بيفزايد، خدايا! زمانى كه بر فرشتگان و رسولانت درود مى فرستى، و درود ما را به آنان مى رسانى، به خاطر گفتار نيكى كه در وصف آنان بر زبان ما جارى ساختى، بر ما هم درود فرست؛ همانا تو بخشنده ارجمندى.
درود بر فرشتگان
وَجاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَشَهيدٌ» «21»
و شاهدى با اوست، [كه سوق دهنده او را به محشر مى راند و شاهد بر اعمالش گواهى مى دهد.
بر كليّه فرشتگان درود فرست، درودى كه مقامى بر مقامشان بيفزايد و پاكى اى بر پاكيشان اضافه كند.
گواينكه كرامت و طهارت فرشتگان كامل و جامع است ولى بايد توجّه داشت كه عنايات حق نيز بى پايان است. بنابر اين مى توان از حضرت او براى هر كس لطف و رحمت خواست گر چه آن كس غرق در محبّت هاى خدا باشد.
الهى، چون بر فرشتگان و رسولانت درود فرستادى و دعاى ما را به ايشان رساندى، پس به سبب اين حسن گفتار كه دعا و صلوات ماست و راه آن را تو بر ما گشودى، بر ما محتاجان نيز درود فرست و رحمتت را به گدايان و فقيران ارزانى دار كه تو بسيار بخشنده و كريمى.
عاشقانى كه مبتلاى تواند |
پادشاهند چون گداى تواند |
|
حزن يعقوبشان بود زيرا |
هر يك ايّوب صد بلاى تواند |
|
گر چه دارند در درون صد درد |
همه موقوف يك دواى تواند |
|
دل قومى به وصل راضى كن |
كه به جان طالب رضاى تواند |
|
مرده عشق و زنده امّيد |
زنده و مرده از براى تواند |
|
آفت عقل و هوش اهل نظر |
چشم و ابروى دلرباى تواند |
|
اى سليمان به دستگاه مكوب |
سر موران كه زير پاى تواند |
|
عالمى همچو سيف فرغانى |
با چنين حُسن، مبتلاى تواند |
|
(سيف فرغانى)
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- نازعات (79): 1- 5.
(2)- صافّات (37): 164.
(3)- تكوير (81): 21.
(4)- سبأ (34): 23.
(5)- تفسير الميزان: 20/ 182- 183، ذيل آيه 1- 5 سوره نازعات.
(6)- نهج البلاغه: خطبه 182.
(7)- لآلى الأخبار: 5/ 114؛ الدّر المنثور: 6/ 145، با كمى اختلاف.
(8)- زخرف (43): 77.
(9)- كنز العمال: 14/ 532، حديث 39530؛ الدر المنثور: 1/ 41.
(10)- غافر (40): 49- 50.
(11)- توبه (9): 72.
(21)- بحار الأنوار: 93/ 350، باب 46، ذيل حديث 18؛ مستدرك الوسائل: 7/ 427، باب 11، حديث 8592.
(13)- زمر (39): 73.
(14)- بحار الأنوار: 66/ 72، باب 30، حديث 26؛ معانى الأخبار: 187، حديث 3.
(15)- تحريم (66): 6.
(16)- رعد (13): 24.
(17)- حاقّه (69): 30- 31.
(18)- تحريم (66): 6.
(19)- رعد (13): 20- 24.
(20)- حاقّه (69): 30- 34.
(21)- ق (50): 21.
منبع : پایگاه عرفان