قرآن مجيد نمى گويد : »هدى للبشر « ، جلوه هدايت در كل بشر كجاست ؟ همه از قرآن خبر دارند ، چون زمانى نيست كه كسى بگويد : ما از قرآن خبر نداريم . اين همه از رسانه ها قرآن پخش مى كند ، اين همه ترجمه قرآن به زبان هاى مختلف هست . من ترجمه قرآنى به زبان فرانسوى ديدم كه مربوط به دويست سال قبل بود و خيلى خوب ترجمه كرده بود .
مگر مى شود اروپا چهارصد سال قبل بيايد كتاب »قانون « بوعلى را ترجمه كند و در دانشگاه هاى خود به عنوان كتاب درسى طبّ درس دهد ، ولى از قرآن خبر نداشته باشد ؟ خيلى از كتاب هاى قديمى ما در آنجا از كتاب هاى محورى آنها بوده است .
اين مطلب را من در مجله اى خواندم كه يكى از چهره هاى سياسى ايران در چهل سال قبل در مأموريتى دولتى ، به شوروى مى رود . وقتى برمى گردد ، سفرنامه اى مى نويسد كه: يكى از شهرهايى كه ما را براى گردش و ديدن بردند ، لنينگراد بود . من چون اهل علم ومطالعه و تحقيق بودم ، آنها نيز اين را مى دانستند، ما را به كتابخانه لنينگراد بردند .
ايشان نوشته بود : آن زمان ، آمار كتاب هاى موجود در كتابخانه لنينگراد پانزده ميليون كتاب بود كه كتاب هاى كتابخانه آستان قدس رضوى به هفتصد هزار جلد نمى رسيد .
مدير كتابخانه خيلى به ما احترام كرد ، و تقريباً قسمت عمده اى از سالن ها و كتاب ها و فهرست نگارى و مسائل مربوط به كتاب را به ما نشان داد ، بعد گفت : شما تشريف بياوريد تا محل خاص اين كتابخانه را نيز ببينيد .
درب اتاقى را باز كرد ، ميزى وسط اتاق بود ،هيچ قفسه اى نيز در اتاق نبود . بشقاب شبيه به طلا روى اين ميز بود كه وصل به برق بود . كليد را زد ، آن بشقاب خيلى آرام شروع به گشتن كرد . كتاب روسى روى اين بشقاب باز بود . به او گفتم : كتاب »مانيفيست« است ؟ گفت : نه . گفتم : افكار »هگل« است ؟ گفت : نه . گفتم : رساله »لنين« است ؟ گفت : نه .
گفت : در اين پانزده ميليون كتاب ما ، اين مهم ترين كتاب است . من كليد را مى زنم تا بشقاب بايستد ، شما برو و روى جلد كتاب را نگاه كن و ببين اسم آن چيست .
كليد را زد و بشقاب ايستاد و ما رفتيم و ديديم روى جلدش نوشته است : »نهج البلاغه على بن ابى طالب « گفت : اين مهم ترين كتاب اين كتابخانه است .
منبع : پایگاه عرفان