قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

رشد مالى و معنوى مرحوم شفتى

 

 چند روز بعد ، كسى به مدرسه مى آيد و به مدير مدرسه مى گويد : شما طلبه اى به نام سيدمحمد باقر داريد ؟ مى گويد : اهل كجاست ؟ مى گويد : اهل شفت است . او را صدا مى زنند و او مى آيد . وقتى سيد را مى بيند و مطمئن مى شود ، به او مى گويد : يكى از اقوام دور شما كه تاجر بوده و فرزندى نداشته ، از دنيا رفته و وصيت نامه اش كه علماى آن منطقه نيز مهر كرده اند درآمده است كه من چون وارث ندارم ، در اقوام دورمان ، سيد محمد باقرى بوده كه رفته و طلبه شده است . كل ثروت مرا به او بدهيد . ما نيز اسناد آن را آورده ايم .

 ايشان اسناد ثروت را مى گيرد و وكيل مى گيرد و به آنجا مى فرستد و همه را مى فروشند . خودش ديگر مجتهد شده بود ، ولى به خاطر فقر ، مطرح نشده بود . پول آن املاك را در اصفهان ، زمين هاى كشاورزى خريده و گندم كارى مى كند، سال به سال چند صد تن غلّه مى فروخت و با پول آن غلّه اين مسجد دوازده هزار مترى اصفهان را كه معروف به مسجد سيد است ، با پول فروش آن غلّه مى سازد و بعد تبديل به خاندان علمى عظيمى مى شود كه دويست سال در اصفهان خود و اولادش رياست علمى داشتند .

 او از نظر تقوا ، زهد و مقامات علمى ، تا حدّى اوج مى گيرد كه فتحعلى شاه از تهران كه به اصفهان مى رفت ، به ديدن ايشان مى رفت و دست ايشان را مى بوسيد .

 در مقام عبادت نيز چيزهايى كه نوشته اند واقعاً شگفت آور است . من خودم خواندم كه اين مرد الهى ، هيچ نماز مستحبى را نخواند ، مگر اين كه ذكر ركوع و سجودش را سه بار مى گفته است . مقامات معنوى بالايى پيدا كرد كه من يكى از آنها را مى گويم تا معنويت ويژه اى نصيب شما شود .

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه