قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

امامت و ولايت در كلام امام رضا عليه السلام‏

 

 

منابع مقاله:

کتاب  : عرفان اسلامى جلد یازدهم

نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

من از ميان صدها كتاب علمى و تحقيقى و روايى و تاريخى كه در امر ولايت و امامت و جانشينى پس از پيامبر صلى الله عليه و آله نوشته شده فقط يك سخن از حضرت على بن موسى الرضا عالم آل محمد عليهم السلام نقل مى كنم باشد كه اهل انصاف به انصاف خود تكيه كنند.

عبدالعزيز بن مسلم كه از ياران و ارادتمندان و مخلصان حضرت رضاست مى گويد «1»:

در ابتداى ورودمان به مرو در خدمت امام رضا عليه السلام در روز جمعه در جامع مرو بوديم، بين مردم در امر امامت پس از پيامبر صلى الله عليه و آله سخنان زيادى رد و بدل شد و اختلاف زيادى كه بين مردم در مسئله امامت بود مورد مذاكره قرار گرفت پس از آن جلسه به خدمت مولايم حضرت رضا عليه السلام رسيدم و داستان مردم را بازگو كردم، حضرت لبخندى زد و فرمود: اى عبدالعزيز! اين مردم جاهل و نادانند و در رأى و عقيده خود كلاه سرشان رفته، به حقيقت خداوند عزّوجلّ جان رسول خدا صلى الله عليه و آله را نگرفت مگر اين كه دين را براى او كامل كرد و قرآنى به او عنايت فرمود كه شرح هر چيز در آن است، حلال و حرام و حدود و احكام و آنچه مردم بدان نياز دارند همه را در آن بيان كرد و فرمود:

[ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ ءٍ] «2».

ما چيزى را در كتاب [تكوين از نظر ثبت جريانات هستى و برنامه هاى آفرينش ] فروگذار نكرده ايم.

در سفر حجة الوداع كه آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله بود آيه سوم سوره مائده را نازل كرد:

[الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً] «3».

امروز [با نصبِ على بن ابى طالب به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت ] دينتان را براى شما كامل، و نعمتم را بر شما تمام كردم، و اسلام را برايتان به عنوان دين پسنديدم.

امر امامت از تمام نعمت است، پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا نرفت تا براى همگان همه معالم دين را بيان كرد و راه را براى آنان روشن ساخت و آن ها را بر جاده حق واداشت و على عليه السلام را بر آنان رهبر و پيشوا نمود و از چيزى كه مورد نياز امت باشد صرف نظر نكرد مگر اين كه بيان فرمود، هر كه خيال كند كه خداوند دينش را كامل نكرده، كتاب خدا را رد نموده و هركس كتاب خدا را رد كند به آن كافر است!!

آيا قدر و موقعيت امامت را در امت مى دانند تا اختيار و انتخاب آنان در آن روا باشد؟!

به راستى! امامت اندازه اى فراتر و مقامى والاتر و موقعى ارزنده تر و آستانى منيع تر و ژرفايى فروتر از آن دارد كه مردم با عقل خود به آن رسند، يا با رأى و نظر خود درك كنند يا به انتخاب خود امامى بگمارند.

امامت مقامى است كه حضرت ابراهيم پس از آن كه مقام نبوت و خُلّت را پابرجا كرد بدان رسيد، اين امامت سومين درجه و فضيلتى بود كه خدايش بدان مشرف كرد و نامش را به وسيله آن بلند نمود و فرمود:

[إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً] «4».

من تو را براى همه مردم پيشوا و امام قرار دادم.

خليل از شادمانى به اين نعمت عرضه داشت:

اين مقام در ذرّيه و نژاد من هم هست؟

خداوند فرمود:

 [لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ] «5».

پيمان من [كه امامت و پيشوايى است ] به ستمكاران نمى رسد.

اين آيه امامت و رهبرى هر ظالمى را تا روز قيامت باطل ساخت و آن را مخصوص برگزيدگان پاك ساخت.

 

شيعه در اسلام

آيا پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله اگر مسئله زحمات وصى به حق رسول حضرت امير و يازده فرزندش و ياران آن بزرگواران نبود، آيا از اسلام حقيقى نشانى باقى مى ماند؟! و پس از غيبت اگر به وسيله فقهاى واجد شرايط و تربيت شدگانشان آن همه زحمت براى بقاى دين انجام نمى پذيرفت با هجومى كه پس از پيامبر صلى الله عليه و آله به وسيله هواپرستان و به خصوص بنى اميه و بنى عباس به اسلام شد از اسلام چه مى ماند؟ اسلامى كه امروز به دست طوايف غير شيعه است اسلام فقهاى تربيت شده بنى اميه و بنى عباس است و اسلامى كه به دست شيعه است اسلام ائمه معصومين عليهم السلام و اسلام ائمه عليهم السلام، اسلام رسول خدا صلى الله عليه و آله و اسلام رسول خدا صلى الله عليه و آله، اسلام خداست.

اين كه مى گويم اسلام غير شيعه اسلام فقهاى دست پرورده بنى اميه و بنى عباس است حقيقتى است كه خود كتب فقهى و تاريخى آنان نشان مى دهد به همين خاطر است كه تمام آراى فقهى شيعه از نظر محتوى و استدلال بر تمام آراى فقهى چهار مذهب ديگر برترى دارد، در اين زمينه به كتاب «الخلاف» شيخ طوسى مراجعه كنيد و نيز فتواى بزرگ فقيه اهل سنت شيخ محمود شلتوت را ببينيد كه فتوا مى دهد تمام اهل سنت مى توانند در تمام امور از فقه شيعه كه فقه جعفر بن محمد الصادق است پيروى كنند!!

آرى، شيعه در تمام مسائل اعتقادى و عملى و اخلاقى و مادى و معنوى و سياسى و اجتماعى و دنيايى و آخرتى پيرو امامان معصوم از اهل بيت رسول اكرم عليهم السلام است كه آنان دانش و علوم خود را از جد بزرگوار خود پيامبر گرفته اند و پيامبر علومش را از حضرت حق اخذ كرده و در حقيقت سنّى واقعى شيعيان هستند كه به حقيقت از سنت پيامبر صلى الله عليه و آله در همه امور و به خصوص در امر خلافت و جانشينى پيروى كرده اند، گرچه مخالفان ما را به هزاران تهمت رَمْى كنند و از هيچ دروغى در حق ما باز نايستند كه ما را جز خدا تكيه گاهى نيست و علاوه بر پاسخ تهمت ها و دروغ ها كه در كتب علمى خود مانند «احقاق الحق» و «عبقات» و «الغدير» و «المراجعات» و «النص و الاجتهاد» و «الامام الصادق» داده ايم در دادگاه قيامت با حضور پيامبر صلى الله عليه و آله و شهادت حضرت حق به پاسخ تهمت ها و دروغ هاى معاندان و هواپرستان و استعمارزدگان اقدام خواهيم كرد كه:

[أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ ] «6».

آيا خدا بهترين داوران نيست؟

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- الكافى: 1/ 198، باب نادر جامع فى فضل الامام وصفاته، حديث 1؛ الأمالى، شيخ صدوق: 674، المجلس السابع والتسعون، حديث 1؛ بحار الأنوار: 25/ 120، باب 4، حديث 4.

(2)- انعام (6): 38.

(3)- مائده (5): 3.

(4)- بقره (2): 124.

(5)- بقره (2): 124.

(6)- تين (95): 8.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه