به اين حديث عجيب كه مؤيد جملات بالاست و شيخ متقدمين حضرت صدوق در كتاب «مجالس» نقل كرده عنايت كنيد:
زمانى كه ابن ابى العوجاء آن ماديگر خطرناك به همراه جماعتى از همراهان خود نزد امام صادق عليه السلام نشستند و آن اعتراض هاى جسورانه و بى ادبانه و تند را نسبت به مسئله حج عنوان كرد، امام صادق عليه السلام فرمود:
برازنده ترين سلطان فرمانده كه بايد برابر او سان داد و برابر امر او بايد سر اطاعت فرود آورد و از نافرمانى او حذر كرد خداست كه منشى ارواح و صور است.
ابن ابى العوجاء گفت: اين سلطان فرمانده غايب است و تو حواله به غايب مى دهى.
امام عليه السلام فرمود: غايب آن جسم است كه وقتى منتقل از مكانى به مكان ديگر شد، از مكان اول غايب است و در مكان دوم حاضر است ولى خدا كه جسم نيست كه انتقال برايش تصور شود، پس غايب نيست وحضور دارد، ولى ما حضور نداريم مگر بواسطه پرچم.
ابن ابى العوجاء سرافكنده برگشت، با ياران و همراهان مى گفت: من از شما خواسته بودم كه مرا به روى سجاده اى بنشانيد، شما مرا بر زير پاره اخگرى، آتش مجمرى افكنديد، آنان گفتند:
تو در مجلس امام صادق بس حقير بودى!!
آرى، آن جناب غايب نيست، غايب ما هستيم كه با اطاعت از دستورهاى او و پوشيدن لباس تقوا لايق حضور مى شويم، تا جايى كه به مقام فنا رسيده جز او چيزى را نبينيم.
حرمت اين خانه را با فراهم آوردن خشوع و خضوع نگهداريد و چون خواستيد به آن مقام برويد با خلوص نيت و پاكى همه جانبه حركت كنيد كه بينايان راه با همه عظمتى كه داشتند خود را در آنجا بسيار كوچك مى كردند و بسيار كوچك مى ديدند.
آرى، بزرگان دين خود را در اين راه نديده مى گرفتند و با كوچك كردن خود در تعظيم و بزرگداشت آن هر چه بيشتر مى افزودند، تاجوران محيط دين با تواضع و خاكسارى پى در پى خود را به اين درگاه حق مى رساندند، حتى در اردوى امن جهان خود را مصغر و جزء مى كردند، با آن كه بزرگ بودند و مكبر و كل.
از اولياى اسلام، تواضع و خاكسارى را بنگريد تا چه حد و چه اندازه در اين راه بوده؟ ائمه مسلمانان عليهم السلام آنقدر در جنب اين خانه وارد شده و خود را ناديده مى گرفتند كه تشخص خود را هيچگاه مانع از تكرار خاكسارى بر در اين خانه قرار نمى دادند.
منبع : پایگاه عرفان