منابع مقاله:
کتاب : عرفان اسلامى جلد پنجم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
قرائت، كار ساده و آسانى نيست، منظور از قرائت خواندن الفاظ و گذشتن نيست، بلكه منظور از قرائت هماهنگ شدن با قرآن در مدار عمل و حركت است.
محدث خبير، فيض كاشانى از غزالى نقل مى كند كه قارى قرآن در قرائت كتاب خدا ده حقيقت را بايد منظور داشته باشد:
1- فهم اين كه با كلام كه روبروست و با نزول قرآن مجيد چه عنايت و لطفى به او شده؟
2- توجه به عظمت متكلم، كه وجود مقدس او خالق تمام هستى است و هستى با همه عظمتش در برابر او نقطه اى بيش نيست بلكه نقطه هم نيست.
3- حضور قلب و ترك حديث نفس و توجه كامل به قرآن و مفاهيم بلند ملكوتى و آسمانى آن.
4- تدبر در آيات و مو شكافى در كلمات حضرت دوست.
5- تفهم واقعيات قرآن با عمق قلب و دل، به خصوص احوال انبيا و صلحا و صديقين و مؤمنان و احوال معاندان و مستكبران و مكذبين.
6- خالى كردن عقل و نفس و فهم و قلب از موانع فهم كتاب با عظمت دوست.
7- تخصيص، به اين كه به طور جدى تصور كند كه قرآن با تمام اوامر و نواهيش به خصوص او نازل شده و مقصودى جز او نبوده.
8- تأثر، و آن اثر گرفتن قلب او از واقعيت ها و حقايقى است كه قرآن ناطق به آن است.
9- ترقى، و آن اين است كه قرآن را از زبان صاحب قرآن بشنود نه از جانب زبان و صوت خودش و حالش به وقت قرائت حال ابتهال و سؤال و تضرع باشد.
10- تبرى، و مقصود از آن تحقق به حقيقت لا حول ولا قوة الا باللّه است و اين كه هر گاه آيات مربوط به شايستگان از عباد خدا را خواند خود را جزو آنان نداند و چون درباره مجرمان و گنهكاران آيه خواند، به حقيقت خويش را از گروه آنان شمرده و در پيشگاه او سر عجز و تقصير و فقر و مسكنت فرود آورد «1» و به درگاه حضرت او عرضه بدارد:
الهى دلى ده كه جاى تو باشد |
لسانى كه در آن ثناى تو باشد |
|
الهى بده همتى آن چنانم |
كه سعيم وصول لقاى تو باشد |
|
الهى چنانم كن از عشق خود مست |
كه خواب و خورم از براى تو باشد |
|
الهى عطا كن به فكرم تو نورى |
كه محصول فكرم دعاى تو باشد |
|
الهى عطا كن مرا گوش و قلبى |
كه آن گوش پر از صداى تو باشد |
|
الهى عطا كن بر اين بنده چشمى |
كه بيناييش از ضياى تو باشد |
|
الهى چنانم كن از فضل و رحمت |
كه دايم سرم را هواى تو باشد «2» |
|
تا اينجا تفسير و توضيح شش مسئله اى كه در جمله اول روايت آداب قرائت قرآن بود يعنى:
1- قرائت
2- خضوع
3- رقت قلب
4- حزن و ترس در هنگام قرائت
5- حرمت سبك انگاشتن حق
6- خسارت سنگين در عدم توجه به قرآن
به اتمام مى رسد براى يادآورى برنامه ها لازم است به ترجمه جمله اول اشاره رود.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
كسى كه قرآن بخواند ولى وجودش در برابر خدا تواضع نكند و قلبش با اتصال به كتاب خدا رقّت نيابد و حزن و ترسى از آيات حق در درونش ظاهر نگردد، عظمت حضرت حق را سبك شمرده و دچار خسران آشكار شده است.
[فقارى القرآن يحتاج إلى ثلاثة اشياء قلب و بدن فارغ و موضع خال فإذا خشع لله قلبه فر منه الشيطان الرجيم قال الله تعالى فإذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم ]
شرايط قارى قرآن
بر تمام عبّاد حق، واجب عينى است كه در شبانه روز، ده مرتبه حمد و يكى ديگر از سوره هاى قرآن را قرائت كنند.
و اين قرائت در ارتباط با نماز است و قارى اگر بخواهد بر اساس خواسته حق، به قرائت قرآن اقدام كند، به فرموده حضرت صادق عليه السلام بايد سه واقعيت را مراعات كند:
1- قلب خاشع.
2- بدن آسوده.
3- جايى كه حواس و مشاعر آزاد از تشويش و اضطراب باشد.
1- خشوع قلب در قرائت
خشوع قلب كه تواضع و تسليم بودن او در برابر خداست و ترس او از مقام و عذاب حق با معرفت نسبت به حضرت او به دست مى آيد و اين معرفت از طريق قرآن و آثار عترت قابل تحصيل است.
2- فراغت در قرائت
بدن آسوده با مراعات بهداشت تن و روان به دست مى آيد؛ اگر انسان مراعات قواعد بهداشت تن و روان را ننمايد، در عبادت نشاط و حواس جمع نخواهد داشت و به خصوص موفق به قرائت و فهم واقعى قرآن نخواهد گشت.
3- محل قرائت
محل قرائت قرآن هم بايد خالى از كشش هاى مادى و شيطانى و غريزى باشد كه در ميان جمع اين كشش ها و عوامل، امكان قرائت قرآن، به نحوى كه حضرت او خواسته وجود ندارد، جايى كه از هر گوشه آن صدايى بلند و عاملى انسان را به سوى خود مى كشد، جاى قرائت قرآن و به عبارت ديگر خواندن نماز نيست.
بهترين محل براى قرائت واقعى مساجد است؛ بهترين مسجد نيز آن مسجدى است كه از زر و زيور و آرايش هاى فريبنده و جلب كننده حواس، خالى است.
برخى از مساجد از نظر ساختمان برون و درون و زينت و آرايش و جمال و جلال ظاهر، آدمى را به ياد ساختمان هاى مادى گرايان و اهل دنيا مى اندازد و در تمام وقتى كه انسان در نماز است، به جاى ياد خدا، به فكر آرايش و زيور محراب و در و ديوار و وضع مسجد است.
مسجد در زمان پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله، عبارت از يك زمين محصور بود و هيچ گونه زر و زيور و آرايش در آن وجود نداشت.
در مسجدى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بنا كرده بود، جز ريگ بيابان فرش نداشت و جز آسمان براى آن سايبانى نبود.
در همان مسجد بود كه مردان و زنان بزرگى به جامعه انسانيت تحويل داده شد و همانجا بود كه نور اسلام به تمام كره زمين تابيد و تمام امور مسلمانان از سياست و قضا و اقتصاد و امور خانوادگى و اجتماعى، سرچشمه گرفت و فيوضات الهى از آن مكان شريف بود كه بر روح و جان و نفوس مستعد تابيد و از تابش آن كسانى به وجود آمدند كه فخر كائنات شدند.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- محجة البيضاء: 2/ 234، كتاب آداب تلاوة القرآن، باب 3.
(2)- طوطى همدانى.
منبع : پایگاه عرفان