قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

روايتى در ديدار بزنطى با امام رضا عليه السلام

اين روايت خيلى جالب است: شخصى ايرانى به نام «احمد بزنطى» بود كه شيعه خالص و عالمى بود و ارادت عجيبى به اهل‏بيت عليهم السلام داشت. امام رضا عليه السلام نيز علاقه عجيبى به او داشتند. خيلى شخص با ارزشى بود.

اين روايت خيلى جالب است: شخصى ايرانى به نام «احمد بزنطى» بود كه شيعه خالص و عالمى بود و ارادت عجيبى به اهل بيت عليهم السلام داشت. امام رضا عليه السلام نيز علاقه عجيبى به او داشتند. خيلى شخص با ارزشى بود.

 ايشان مى گويد: من از وجود مبارك حضرت رضا عليه السلام سؤالى داشتم. تقريباً اول غروب بود كه در خراسان آمدم و در منزل حضرت را زدم. خود حضرت رضا عليه السلام آمدند و در را باز كردند.

 حضرت در خانه خادمانى داشتند كه اگر كسانى درب خانه حضرت را مى زدند، خودشان نمى آمدند، به كارگر خانه مى فرمودند: برو ببين كيست؟ اما آن شب تا احمد بزنطى در زد، امام به احترام او آمدند و در را باز كردند.

 احمد مى گويد: امام در چارچوب درب بودند، من نيز در كوچه. عرض كردم: فداى شما بشوم، مسأله اى دارم. خيلى با محبت فرمودند: به داخل خانه بيا.

 او مشتاق بود كه به خانه امام هشتم عليه السلام برود. آخر كسى را در اين حريم راه بدهند، خيلى مهم است. اين حريم، حريم خيلى با عظمتى است. هر گاه در برابر امام ايستاده مى گوييم: خدايا! از تو اجازه مى خواهم، يا رسول الله! از تو اجازه مى خواهم، اى امام! از شما اجازه مى خواهم. اى فرشتگانى كه در اطراف اين حرم هستيد، از شما اجازه مى خواهم، سؤال مى كنيم:

 «أأدخل يا رسول الله»؟ شما اجازه مى دهيد كه من وارد اين حريم شوم؟ اينجا كه جاى هر بى سر و پايى نيست. فاصله اين حريم تا حريم هاى ديگر بين فردوس اعلى و طبقه هفتم جهنم است. ما اين حريم را نمى شناسيم. حريم ولايت كليه الهيه. مگر هر كسى در اين حريم راه دارد؟


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه