قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

قدرت تشخيص حق از باطل

 

 اما اهل تقوا و سلطنت دنيا را بياور به آنها بده ، چون اهل تقواست و خدا در قرآن گفته است :

  » وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا × وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ «

 قدرت تشخيص حق از باطل را دارد ، مى گويد : من شايستگى اين مقام را ندارم .

 يا اگر شيرين ترين شهوت، به اهل تقوا حمله كند ، ديگر شيرين تر از كاخ مصرو زليخاى جوان ؟ خيلى راحت مى گويد : نه . در پول نيز همين طور . اين معنى »وقى « است . »وقى « يعنى خود را نگاه داشتن از اين كه در فتنه ، فساد و شهوت حرام و يا پول و مقام حرام بيافتد .

 استاد حضرت امام ، مرحوم آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى نقل مى كردند . من با يك واسطه نقل مى كنم . يكى از شاگردان حاج شيخ كه در تهران بود ، حدود هشتادو پنج ساله بود كه از دنيا رفت، برايم تعريف كرد :

 زمانى كه در قم بود و براى حاج شيخ منبر مى رفت ، روزى حاج شيخ عبدالكريم حائرى فرمودند : ميرزاى شيرازى كه از دنيا رفت ، من و حاج ميرزا حسين نايينى ، اين شخصيت كم نظير كه هنوز قم و مشهد و نجف در درس هاى بالا تحت تأثير دانش او هستند.

 حاج شيخ عبدالكريم حائرى مى فرمودند : من و هم درسى من - نايينى - روز بعد از مرگ ميرزا با هم نشستيم و گفتيم كه اعلم علماى شيعه ، آيت الله العظمى سيد محمد فشاركى است . ما نيز نزد او درس مى خوانديم ، درس هاى ديگر را ديده بوديم و مى دانستيم كه پهلوان اول اوست و او بايد مرجع تقليد بعد از ميرزاى شيرازى بشود .

 گفت : دو نفرى به در خانه اش رفتيم و در زديم . آمد كنار در به او گفتيم : آقا ! ما دو شاگرد خود را مجتهد مى دانيد ؟ گفت : بله . گفتيم : اگر مجتهد حكم بدهد ، تبعيت از حكم مجتهد واجب است ؟ گفت : بله . گفتيم : ما دو نفر »حكمنا أنت أعلم « حكم مى كنيم كه شما اعلم علماى شيعه هستيد و مرجعيت امروز حق شماست . شما بايد رييس معنوى كل شيعه باشيد .

 حاج شيخ مى فرمودند : ايشان دو دست خود را به دو طرف چارچوب تكيه داد و اشكش ريخت و اين آيه را خواند :

 » تِلْكَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعَقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ «

 درب را بست و رفت و ديگر با ما حرف نزد تا مرجعيت روى دوش كس ديگرى افتاد .

 وقتى به محضر آيت الله فشاركى گفتند : شما قبول نداريد كه اعلم هستيد ؟ گفت : بله. اين مقدار را قبول دارم كه من اعلم هستم . گفتند : پس چرا مرجعيت را قبول نكرديد ؟ گفت : براى اين كه مديريت ندارم ، اگر قبول مى كردم ، به جهنم مى رفتم . مرجعيت مديريت مى خواهد و من مدير نيستم .

 درصد بالايى از مشكلات كشور ما به علت كمبود مدير لايق است . خيلى ها همان هايى هستند كه » خان الله و رسوله و المسلمين « والا چرا كشور ما با اين ثروت كلان و با اين جغرافياى زيبا و با اين ملت كم نظير كه بايد بگوييم بى نظير ، دچار اين مشكلات و بن بست ها و گره ها باشيم ؟ اگر تقوا بود كه جز افراد لايق ، كسى پست قبول نمى كرد .

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه