اولاً: هدف از خلقت انسانها رسیدن به سعادت و کمال مطلوب در همه ابعاد بشری است و روی همین جهت خداوند در هر زمانی یک انسان کامل که الگوی انسانیت و بشریت باشد در روی کره زمین خواهد داشت در غیر اینصورت هدف از خلقت باطل و بیهوده خواهد بود. شکِی نیست که یکی از سنّتهای لایتغیـّر الهی از ابتداء خلقت فرستادن انبیاء و امامان برای هدایت جامعه بوده است و لذا حضرت آدم که اولین انسان مخلوق است بعنوان پیامبر زمان خود برای افراد محدودی از طرف خدا فرستاده شده و همین وضعیت در همه زمانها وجود داشته و اگر بنا باشد در زمان فعلی ولیّ از طرف خدا نبوده باشد تبعیض بین انسانها لازم میآید و چنین کاری از خداوند قبیح است. البته ناگفته نماند که وضعیت و کیفیت هدایت هر پیامبر یا امامی به فراخور شرایط زمان خودش با پیامبر و امام دیگر فرق میکند و حضرت مهدی(عج) گرچه به ظاهر از دیدگان ما پنهان است و لکن نقش خود را در هدایت و وساطت و اسوه بودن برای بشریت همچون خورشید پشت ابر اجرا میکند.
ثانیاً: ضرورت وجود امامت از چند جهت قابل بررسی است.
1. بعد اعتقادی؛ چون حفظ و بقای دین به امامت وابسته است، امامت یک مساله اعتقادی است، زیرا اعتقاد به حدوث و بقای دین بر هر مسلمانی واجب است. (حدوث دین وابسته به نبوت، و ادامه آن وابسته به امامت است).
2. بعد سیاسی؛ سیاست که عبارت از تدبیر امور جامعه از طریق تدوین قوانین لازم و اجرای آنها، و غایت عقلانی آن اصلاح زندگی مادی و معنوی افراد جامعه است.
اصلاح زندگی مادی و معنوی بشر، از طریق تعلیم معارف الهی و اجرای احکام دینی، فلسفه اصلی امامت را تشکیل میدهد.
3. بعد تاریخی؛ مساله امامت در امتداد نبوت و خاتمیت است، و در مرحلهای از تاریخ اسلامی آغاز شده و تا امروز ادامه یافته و از این پس تا آخرین لحظه حیات دنیوی بشر باقی خواهد بود.
ثالثاً: وجود امام زمان(عج) را از طریق عقلی اینگونه میتوان اثبات کرد: همان دلیل عقلی بر لزوم وجود امام معصوم، بر وجود امام زمان(عج) دلالت میکند، زیرا دلیل عقلی مزبور اختصاص به زمان ویژهای ندارد، بلکه از زمان رحلت پیغمبر اکرم(ص) تا قیامت را شامل میشود، و به عبارت دیگر: آفرینش بدون وجود انسان کامل تفسیر صحیحی ندارد، و به منزله کالبد بدون روح است، لذا در روایتی آمده است: اگر حجت خدا وجود نداشته باشد، زمین اهل خود را در کام خود فرو میکشد.