قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

آیا توسل به اهل بیت (ع) شرک است ؟

عقیده هر شخصی برای خودش بسیار محترم و قابل ستایش می‌باشد و هیچ‌گاه یک عقیده را نمیشود به صِرف بیان یک عقیده دیگر مردود و باطل به حساب آورد بلکه صحت و بطلان عقاید را همیشه باید با دلیل عقل و با منطق برهان و نیز ادلّه و نصوص معتبر شرعی قبول یا ردّ کرد. و برای روشن شدن مطلب چند نکته را توضیح می‌دهیم.

1. به نظر شما اگر یک سلطان و امیری که تمام قدرت‌ها دست اوست خودش به زیردستانش فرمان دهد هر چه از من می‌خواهید از طریق (مثلاً) پسرم یا وزیرم یا معاونم و غیره بخواهید این چه اشکال عقلی و منطقی دارد؟

آیا کمک خواستن از دیگران در حدّ توانشان چه مشکلی دارد؟!

مگر نه این است که حضرت سلیمان که پیامبر بزرگ خداست برای آوردن تخت ملکه سبا از یک جنّ و یا از وزیرش جناب آصف بن برخیا کمک می‌گیرد؟ چرا اینجا حضرت سلیمان را محکوم به شرک و کفر (نعوذ بالله) نمی‌دانند؟ چرا حضرت سلیمان مستقیماً از خود خدا طلب نکرد که تخت بلقیس را برای او حاضر کند؟

2. از آیات متعددی از قرآن استفاده می‌شود که خود خداوند یک سری واسطه‌های بین خود و خلقش قرار داده است مثلاً در سوره مائده آیه 35  به صراحت می‌فرماید: (یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا اِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ؛ ای مومنان تقوای خدا را پیشه کنید و در نزد خدا واسطه و وسیله را اتخاذ کنید)  و نیز آیات قرآن پر است از موارد بسیاری که اشخاص مومن و متدین بلکه اولیاء خدا و پیامبران بزرگ الهی از غیر خدا مطالب متعدد و مختلفی را درخواست کرده‌اند که هرگز نمی‌شود آن‌ها را منکر شد.

3. شیعیان هرگز امامان و اولیاء خدا را در مقابل خدا قرار نداده‌اند تا اشکال شرک و کفر و دیگر نسبت‌های ناروا به آن‌ها داده شود بلکه شیعه ائمه و اولیاء خدا را از این جهت که مقرّب درگاه خدا هستند و از این جهت که آبروی بیش‌تری در خانه خدا دارند و از این جهت که هرگز گناه و معصیتی از آن‌ها صادر نشده است و از این جهت که فرستادگان خاص خدا هستند و از این جهت که رابطه خاص و نزدیکی با خدا دارند و از این جهت که از طرف خود خداوند اذن و اجازه انجام بسیاری از امور را دارند و ... مورد احترام و توسل قرار می‌دهند و متوسّل شدن به واسطه شفیع قرار دادن انسان‌های معتبر در هیچ منطق و هیچ دین و آیینی نه تنها اشکال ندارد بلکه سیره و روش همه عقلاء عالم بر همین منوال می‌باشد مثلا فرض بفرمایید بنده برای استخدام در یک شرکت معتبر یا اداره‌ دولتی یا کارخانه مهم و غیره و غیره به افراد معتبری به عنوان معرّف و واسطه متوسّل می‌شوم تا آن‌ها از نفوذ و اعتباری که نزد مدیر اداره مربوطه دارند برای من وساطت و شفاعت کنند آیا کجای این کار شرک و کفر است (العیاذ بالله).

4. تعجب ما از این جا است که شیعه از طرف کسانی متهم به شرک و کفر می‌شود که راهبران درجه یک آن‌ها خودشان در شرک و بت‌پرستی و کفر و نفاق زبان‌زد خاص و عام بوده‌اند. کیست که بت‌پرستی و مشرک بودن و کفر راهبران (غیر شیعه را) بتواند انکار کند و این نهایت ظلم و ستم است که چنین افرادی بخواهند پیروان امیرالمومنین را متهم به شرک کنند. شیعه افتخارش این است که پیرو راهبرانی است که هرگز و هرگز حتی برای یک لحظه تصوّر شرک و بت‌پرستی را هم در ذهن‌شان جای ندادند، کیست که بتواند ادعا کند توحید را بهتر از علی‌بن‌ابی‌طالب شناخته است و معرفی نموده است.

کیست که سابقه راهبران شیعه را در روی آوردن به اسلام انکار کند و کیست که قبول نداشته باشد علی(ع) اوّل موحّد و مسلمان تاریخ اسلام بوده است به نظر شما این بی انصافی نیست که عده‌ای از پیروان چنین مذهبی را متهم به شرک کنند؟

5. مسئله توسّل جستن به اولیاء خدا و تبرک جستن به حرم و قبول آن‌ها فطری انسان‌هاست و در تاریخ معتبر اهل سنت آمده است که ابوحنیفه که امام فرقه حنفی‌ها است عصای پیامبر اکرم را می‌بوسید و به صورت می‌کشید و می‌گفت می‌خواهم به آن تبرّک بجویم.

6. از نظر اعتقادات ما مسلمانان به خصوص شیعیان اولیاء خدا و معصومین هرگز مرده و زنده ندارد و مرده‌شان همانند زنده‌شان مقرب درگاه خدا است و آبرومند در خانه خالق.

7. ما فکر می‌کنیم علت اصلی متهم شدن شیعه به شرک از طرف چنین اشخاصی حسّ حسادت و کینه دیرینه و تاریخی است و چون خود این مذاهب و گروه‌ها هرگز راهبرانی را به خود ندیده‌اند که بتوانند چنین معجزات و کراماتی را انجام بدهند و هیچ مسلمانی تاکنون از راهبران اهل‌سنت کوچک‌ترین معجزه و کرامتی را نقل نکرده است و در مقابل کرامت و معجزات غیر قابل انکار معصومین ما تمام صحنه گیتی و نظام هستی و جامعه بشریت را پر کرده است. لذا آن‌ها اراده دارند با چنین تبلیغات مسمومی این نور جذاب را خاموش کنند ولی غافل‌اند از این آیه شریفه قرآن که می‌فرماید:

«یُرِیدُونَ لِیُطْفِوُا نُورَ اللهِ بِاَفْواهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ؛ و اینان اراده می‌کنند که نور خدا را با دهان و زبان‌شان خاموش کنند ولی خداوند نور خود را تمام می‌کند گرچه مشرکان را خوش نیاید» و به قول شاعری ظریف:

چراغی را که ایزد برفروزد           هر‌آنکس پُف کند ریشش بسوزد

 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه