قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نياز به خدا و بى ‏نيازى از همه‏

انسان مدنى الطبع و اجتماعى آفريده شده و در امور زندگى و حيات به كمك و معاونت ديگران نيازمند است و زندگى و ادامه حيات بدون ارتباط با همنوعان برايش ميسّر نيست، ولى اين همه اقتضاى اين را ندارد كه انسان در تمام جوانب حيات، حتّى حالات و احوالات در گرو خواسته‏هاى بى‏حدّ و مرز ديگران برود

انسان مدنى الطبع و اجتماعى آفريده شده و در امور زندگى و حيات به كمك و معاونت ديگران نيازمند است و زندگى و ادامه حيات بدون ارتباط با همنوعان برايش ميسّر نيست، ولى اين همه اقتضاى اين را ندارد كه انسان در تمام جوانب حيات، حتّى حالات و احوالات در گرو خواسته هاى بى حدّ و مرز ديگران برود، و به خاطر امور مادى و نيازمندى ها به خصوص در مواقع گرفتارى كه ديگران محض عواطف و احساسات يا اهداف ديگر به انسان كمك بلاعوض مى نمايند، آنان را به جاى حضرت مالك الملوك، معبود خود گرفته و موجوديت خويش را در آنچه آنان مى خواهند خرج كند.

گاهى نيازمندى هاى انسان، سنگرى براى دشمنان خداست كه اگر انسان توجه به حقيقت نداشته باشد از آن سنگر با ظاهرى فريبنده به انسان حمله مى شود و مغز و قلب به تصرّف دشمن درآمده و آدمى عمله بى چون و چراى شيطان يا شياطين مى گردد.

در اين مسير بايد ابوذروار برخورد كرد، به وقت نياز، عطاى دشمن را كه براى به يغما بردن دين و ايمان انسان به كار گرفته مى شود با كمال شجاعت رد كرد و رنج تبعيد به بيابان رَبَذه را پذيرفت و در آنجا در حال سلامت دين و الگو شدن براى مجاهدان فى سبيل اللّه در آغوش لطف و محبّت حضرت محبوب جان سپرد.

از دورى گزيدن آنان كه قصد بَرده كردن انسان را دارند نبايد وحشت كرد، و از تنها شدن از آنان كه با حقيقت پيوند ندارند نبايد ترسيد. بايد آن چنان در قيد بندگى حق بود و عاشقانه در مدار عبادت راه پيمود كه تدبير الهى به سود انسان تمام شود، و به عبارت ديگر درهاى رحمت الهيّه به سوى انسان باز شده و نعمت هاى ظاهرى و باطنى آن چنان به كار گرفته شود كه محصول به كارگيرى نعمت ها بهشت و رضوان حق شود، نه اين كه به صورتى هم آغوش با زندگى شد كه چنگال گناه به همه نواحى حيات اتصال پيدا كند، آنگاه تدبير الهى به مجازات همه جانبه انسان تعلّق گيرد.

آن چنان هماهنگ با حق و حقيقت بايد زيست كه مشكلات آسان شود و گره هاى كور بازگردد و نور واقعيّت در قلب بتابد و به قول حضرت سجّاد عليه السلام:

مكر دوست به سود انسان شود، نه آن كه به خاطر تخلّف از حقيقت، و بغى و تجاوز و ستم، بدون اين كه انسان بفهمد، به تدريج دچار مشكلات گردد و گره ها به كار افتد و آدمى با مكر حق به چاه هلاكت و شقاوت سرنگون شود.

آنان كه جز در صراط مستقيمِ دوست حركت ندارند، آنان كه قلبشان از عشق حضرت محبوب مى تپد، آنان كه بار غمى جز بار غم يار بر دوش جان ندارند، آنان كه منوّر به نور معرفت هستند، آنان كه غير عمل صالح عملى ندارند و جز اخلاق حسنه مايه و سرمايه اى براى آنان نيست، آنان كه هماهنگ با حيات انبيا و ائمّه زيست مى كنند و دليلى جز قرآن نمى شناسند و لحظه اى از ياد حق و روز قيامت غافل نيستند و حقوق برادران و همنوعان را رعايت مى كنند، هميشه و همه جا بر دشمنان پيروزند.

 [ «9» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وقِنَا مِنْكَ واحْفَظْنَا بِكَ وَاهْدِنَا إِلَيْكَ وَلَا تُبَاعِدْنَا عَنْكَ إِنَّ مَنْ تَقِهِ يَسْلَمْ وَمَنْ تَهْدِهِ يَعْلَمْ وَمَنْ تُقَرِّبْهُ إِلَيْكَ يَغْنَمْ ]

خدايا! بر محمد و آلش درود فرست و ما را از خشم خود نگاه دار و به عنايتت محافظت فرما و به سوى خود هدايت كن و از حضرتت دور مساز؛ همانا هر كه را تو حفظ كنى سالم مى ماند، و هر كه را تو هدايت فرمايى دانا مى شود، و هر كه را تو به خود نزديك كنى، به بهره مندى مى رسد.

 

خدا، پناهگاه انسان

اگر خداوند، انسان را پناه دهد، او را از افراط و تفريط دور مى كند و در واقع بنده مستقيم الحركات مى شود و به راه مستقيم هدايت مى شود و از انحراف در راستى و درستى و واقع شدن در هوا و هوس هلاك كننده سالم مى ماند و چون هدايت حاصل شد مانع گمراهى از صراط مستقيم مى شود و عبد به راه حق علم پيدا مى كند و چون علم پيدا كرد و به طرف خداوند حركت كرد قرب الهى براى او حاصل شده به سعادت ابد و به غناى حقيقى و ملك ابدى خواهد رسيد كه مستلزم سلامت و هدايت است و سلامت و هدايت مستلزم علم و قرب است و علم و قرب مستلزم غناى حقيقى و سعادت ابدى خواهد بود.

 

زير بناى سعادت

خودشناسى و يا معرفت نفس زيربناى سعادت بشر در جميع شؤون مادى و معنوى است. آدمى در پرتو خودشناسى به نيازهاى درونى و برونى خويش پى مى برد، عواملى را كه مايه تعالى و تكامل اوست تشخيص مى دهد، وظيفه شناس مى شود، به پاكى و نيكى مى گرايد و سرانجام به كمالى كه لايق مقام انسان است، نايل مى شود.

 

سعادت و خودآگاهى

كسى كه خواهان سعادت است بايد خود را بشناسد و از ذخاير درونى و برونى خويش آگاه شود، طبق سنن آفرينش قدم بردارد، كليه جهات مادى و معنوى را مورد توجه قرار دهد، تمايلات انسانى و غرايز حيوانى را به موازات هم، با رعايت تعادل و موازنه اقناع نمايد و هيچ يك را فداى ديگرى نكند، اين خود برنامه اسلام و راه و رسم مسلمانان راستين و دين شناس است.

امام رضا عليه السلام مى فرمايد:

لَيْسَ مِنَّا مَنْ تَرَكَ دُنْياهُ لِدينِهِ وَ دينَهُ لِدُنْياهُ وَ تَفَقَّهُوا فِى الدّينِ. «1»

از ما نيست آن كس كه دنياى خود را براى دين ترك گويد، يا دين خود را براى دنيا از دست بدهد. سپس خاطر نشان فرموده است كه آيين خدا را به درستى بشناسيد و با آگاهى از آن پيروى كنيد.

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد چهارم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان 

پی نوشت:

------------------

  (1)- بحار الأنوار: 75/ 346، باب 26، حديث 4؛ مستدرك الوسائل: 8/ 223، حديث 9309.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه