قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مقام تسليم‏

  

منابع مقاله:

کتاب   : تفسير حكيم جلد چهارم

نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

 

إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ.

ياد كن هنگامى كه پروردگارش گفت اى ابراهيم تسليم باش و او با همه وجود اعلام كرد من تسليم پروردگار جهانيان شدم.

 

حضرت حق كه مالك و مربى همه موجودات هستى است راه سلامت و طريق هدايت، و تكاليف و مسئوليت ها را به ابراهيم ارائه مى كند، و مسير مستقيم بندگى را به او نشان مى دهد و از او دعوت مى نمايد به قرار گرفتن در راه حضرت رب و انجام همه تكاليف و مسئوليت ها با همه وجودش تسليم شود، ابراهيم هم نسبت به حضرت حق ادب نموده، و سر تواضع و فروتنى پيش انداخته از عمق قلب و جانش اعلام مى كند: من تسليم پروردگار جهانيان كه مالك و پرورش دهنده همه موجودات است شدم.

 

حال تسليم حال بسيار مهمى است، اين حال كه كيفيتى قلبى است از اوصاف انبيا و امامان و اولياء خاص حضرت حق است، در اين حال است كه انسان همه برنامه ها و امور طبيعى و احكام تشريعى، و نقل و انتقالاتى كه در جريانات هستى صورت مى گيرد جلوه علم و حكمت و مشيت و سبب سازى و سبب سوزى و مصلحت خواهى حق مى بيند، و چيزى جز فعل احسن مشاهده نمى كند، و در باطنش دچار چون و چرا و سؤال بيجا نمى گردد، و مشتاقانه و خالصانه به اجراى احكام الهيه برمى خيزد، و اگر علت و حكمت چيزى را نداند، يا امورى را بر خلاف عقل محدود خود بنگرد، يا حكمى از احكام حق را مطابق ميل و خواسته اش نبيند، كمترين دغدغه اى در باطنش حاصل نمى شود، و به تنگى سينه، و غم و غصه و بيم و ترس دچار نمى گردد، بلكه با شرح صدر و نورانيت باطن، و ايمان استوار به استقبال همه امور صادر شده ى از حق مى رود، و با همه وجودش سرود عارفانه الهى رضا بقضائك، تسليما لامرك را سر مى دهد.

قرآن مجيد در رابطه با حال تسليم مى فرمايد:

فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً: «1»

به پروردگارت سوگند كه آنان مؤمن حقيقى نخواهند بود مگر آن كه تو را در آنچه ميان خود نزاع و اختلاف دارند به داورى بپذيرند، سپس از حكمى كه داده اى در درونشان هيچ دلتنگى و ناخشنودى احساس نكنند و به همه جانبه و به طور كامل تسليم باشند.

آيه شگفتى است، مطلب بسيار بسيار مهمى است، به جلال ربوبيتش براى پيامبر بزرگوارش سوگند ياد مى كند كه مسلمانان در صورتى در گردونه ايمان مى باشند، كه نسبت به داورى و حكم تو براى پايان دادن نزاع و اختلافشان در درون خود احساس تنگى و مضيقه نكنند، و در برابر حكم شرعى و عقلى تو كه اتفاقاً با اغراض و اهدافشان موافقت ندارد دل تنگ نگردند. بلكه آن را با طيب نفس، و خوشحالى باطن بپذيرند و بدون هيچ اعتراضى تسليم آن شوند، و اگر جز اين باشد هنوز وارد عرصه ايمان نگشته اند و از اسلام و فرهنگ حق جز ظاهرى را نپذيرفته اند.

ابراهيم هنگامى كه با همه وجود تسليم حق شد و به آخرين مرتبه اين مقام رسيد به مقام اصطفاء و امامت، و از زمره صالحين شدن دست يافت، و با حركات مثبت درونى و برونى اش كه منشأى جز اسلام و ايمان و يقين و حال تسليم نداشت به مردم جهان آموخت كه جز با آراسته شدن به اين مقامات و حقايق، به دست آوردن درجات ملكوتى و مراتب عرشى و رضايت الله و جنت الله ابداً ميسر نيست.

اميرمؤمنان (ع) مى فرمايد:

«سلموا لامر الله سبحانه و امر وليه فانكم لن تضلوا مع التسليم:» «2»

به همه دستورات خداى سبحان، و كسى كه از جانب او نسبت به شما ولايت دارد چون انبيا و امامان با همه وجود تسليم شويد، كه با تسليم شدن هرگز گمراه و منحرف نخواهيد شد.

ابراهيم بر اثر همين حال تسليم بود كه جان و مال و اولاد خود را هزينه حق كرد، و در اين مسير جز با قدم شوق و اخلاص حركت نكرد، و در اين زمينه آن چنان شد كه وقتى نمروديان او را به آتش انداختند جبرئيل به او نازل شد و گفت:

«هل لك من حاجة؟ فقال: اما اليك فلا فقال: الا تسأل ربك؟ فقال حسبى بسؤالى علمه بحالى!»

آيا حاجتى دارى؟ گفت به تو هيچ نيازى ندارم، گفت آيا از پروردگارت درخواست نجات نمى كنى، گفت: آگاهى اش به وضع من مرا نسبت به درخواستم كافى است.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- نساء 65.

(2)- غررالحكم ص 436.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه