قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

فضل و جود و بخشندگى خداوند

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد چهارم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

سبقت در فضيلت به معناى پيش تازى و برترى در علم، ادب، كمال، معرفتِ سخاوت و بخشش است. و دنيا ميدان مسابقه كسب فضايل است. هر كسى بكوشد پاداش نيكو نصيبش گردد. در اين فراز دعا حضرت سجاد عليه السلام در صدد روشن گرى ارتباط غناى انسان با خداوند است. در باب فقر و غنى بيان گرديده است كه مؤمن از خداوند دو درخواست عمده دارد:

1- غناى ظاهرى؛ كه در مال و ثروت و امكانات دنيوى به غير محتاج نباشد و تنها از درياى جود و معدن كرم حق به او برسد، اين بيان معصوم است كه:

خدايا در هر حال از تو مى خواهم كه بى نياز باشم و نادار نباشم تا به واسطه فقر؛ محتاج و بى آبرو و ذليل خلق شوم.

2- غناى باطنى؛ كه در درون و حال روحانى به غير حق توجه نداشته باشد. و معصومان هم اين توجه را به ما آموخته اند كه:

خدايا نيازمند نباشم چه به خوبان و چه به بدان، به خوب تا منّتش را نبينم، به بد تا رويگردانى او را دچار نشوم. اين روش، وقار، عزت و سكينه اجتماعى است.

قرآن مجيد يكى از اعمال برجسته ابرار را اخلاص مى شمرد؛ آنان كسانى هستند كه از روى فضل و بزرگى در حالى كه طعام را دوست دارند به ديگران انفاق مى كنند و مى گويند:

إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَانُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَ لَاشُكُورًا» «1»

[و مى گويند:] ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مى كنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم.

اين برنامه منحصر به اطعام نيست بلكه تمام اعمالشان مخلصانه و براى ذات پاك خداوند است. و هيچ چشم داشتى به پاداش مردم و تشكر آنها ندارند؛ زيرا نگاه آنان به فضل خداوند است. و خداوند متعال مستند همه موجودات و ممكنات در نيازمندى است و در زنجيره حاجات نقطه وصل آنان، نظر به سوى اوست. پس هر معطى غير او مَجاز است. و اين انحصار اعطا كنندگان در فضل جود خداوند اشاره به حقيقى بودن اعطاى حق تعالى است.

 

جواد از نظر امام رضا عليه السلام

از امام رضا عليه السلام در حال طواف پرسيدند: جواد كيست؟ فرمود:

سخن تو دو صورت دارد:

اگر از مخلوق مى پرسى، بخشنده كسى است كه آنچه را خدا بر او واجب كرده بپردازد و بخيل كسى است كه از پرداختن آنچه خدا بر او فرض كرده است دريغ ورزد. ولى اگر مرادت خالق است؛ او بخشنده است، چه عطا كند و چه نكند؛ زيرا اگر به بنده اى عطا كند به او چيزى داده است كه از آنِ او نيست و اگر عطا نكند چيزى از او دريغ داشته است كه از آن او نيست. «2» بنده خدا در پى چه چيزى باشد؟ چه بخواهد؛ از كه طلب كند، چگونه به اين حقيقت برسد كه آنچه را خواسته با فضل و بركت است؟

 

جود در كلام امام صادق عليه السلام

حضرت صادق عليه السلام اين خواسته را براى فرزندش چنين تفسير مى فرمايد:

يا بُنَىَّ إِذا طَلَبْتَ الْجُودَ فَعَلَيْكَ بِمَعادِنِه؛ فَإِنَّ لِلْجُودِ مَعادِنَ وَ لِلْمَعادِنِ اصُولًا، وَ للُاصُولِ فُرُوعاً، وَ لِلْفُروعِ ثَمَراً وَ لا يَطيبُ ثَمَرٌ إلَّا بِفَرْعٍ وَ لا فَرْعٌ إِلَّا بأَصْلٍ وَ لاأَصْلٌ إِلَّا بِمَعْدِنٍ طَيِّبٍ. «3»

اى فرزندم! اگر جوياى بخشندگى هستى به معدن هاى آن رجوع كن؛ زيرا بخشندگى را معدن هايى است و معدن ها را ريشه هاست و ريشه ها را شاخه ها و شاخه ها را ميوه است و هر ميوه اى به شاخه نيكوست و هر شاخه به ريشه اى است و هر ريشه اى با اصلش نيكو و پربركت است.

اين سخن پرگوهر از رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه خبرى مهم را به ما مى فرمايد:

آيا شما را از بخشنده ترين بخشندگان خبر ندهم؟ خداوند، بخشنده ترين بخشندگان است و من بخشنده ترين فرزندان آدم مى باشم. و بخشنده ترين آنها پس از من مردى است كه دانشى را فرا گيرد و دانشش را بگستراند.

چنين كسى روز قيامت يك امّت مبعوث مى شود؛ و مردى كه خويشتن را در راه خدا جانفشانى كند تا كشته شود. «4» بخشى از محبوبيّت انسانى به خاطر بخشش ها و گذشت هاى مادى و معنوى است كه سرچشمه آن بزرگمنشى و وسعت كرامت نفس است، به ويژه اگر انسان دسترنج و نيازمندى خود را ببخشد كه كارى بس بزرگ است، همان گونه كه امام حسن مجتبى عليه السلام سه مرتبه در عمر با بركتش همه اموال خود را بخشيد. حتى كفش خود را هديه كرد تا به ما، درس پدر بزرگوارش را بياموزد كه فرمود:

جُودُوا فِى اللَّهِ وَ جاهِدُوا أَنْفُسَكُم عَلى طاعَتِهِ يُعْظِمْ لَكُمُ الْجَزَاءَ وَ يُحْسِنْ لَكُمُ الْحَباءَ. «5»

براى خدا بخشش كنيد و در راه طاعت او با نفسهايتان بجنگيد تا پاداشتان را بزرگ و بخشش را نيكو گرداند.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- انسان (76): 9.

(2)- بحار الأنوار: 68/ 351، باب 87، حديث 5؛ الكافى: 4/ 38، حديث 1.

(3)- بحار الأنوار: 75/ 201، باب 23، حديث 33؛ كشف الغمة: 2/ 158.

(4)- كنز العمال: 10/ 151، حديث 28771؛ الجامع الصغير: 1/ 439، حديث 2860.

(5)- غرر الحكم: 379، حديث 8578.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه