حضرت صلى الله عليه وآله فرمودند : از مرگ چاره اى نيست . بعد حضرت سكوت كردند . سكوت يعنى برو آرزوى مرگ كن ؟ نه ، رضايت به اين معنى ندادند كه عيبى ندارد آرزوى مرگ كنى ، بلكه در مقابل سؤال او جوابى دادند كه در اين چهل قسمت نشان دادند آنچه كه خيلى مهم است ، فرصتِ ماندن و انجام دادن است . بمانيد و عمل كنيد و قدم مثبت برداريد .
چرا مى خواهى بميرى ؟ هيچ پيغمبرى از خدا طلب مرگ نكرد . حضرت نوح عليه السلام انواع بلاها را در نهصد و پنجاه سال عمر خود چشيد كه در سوره نوح مطرح شده است . چه مشكلاتى داشت ، ولى يكبار هم آرزوى مرگ نكرد.
حضرت ابراهيم عليه السلام در زمان نمرود اين همه سختى ديد و آرزوى مرگ نكرد . حضرت موسى بن عمران عليه السلام زمان فرعون را ديد و گرفتار انواع آزمايش هاى الهى بود و آرزوى مرگ نكرد . نه اين كه آرزوى مرگ نكردند ، بلكه آرزوى طول عمر كردند كه بيشتر بمانند .
منبع : پایگاه عرفان